پروژه لاله به حالت تعلیق درآمد
روحانی: تذکر پلیس آخرین مرحله در مساله حجاب است
رئیس جمهوری ایران دیدگاه خود در مورد نقش پلیس از جمله در مورد برخورد با بدحجابی را شرح داده است.
روز چهارشنبه، ١٧ مهر (٩ اکتبر)، حسن روحانی، رئیس جمهوری، در مراسمی در دانشگاه علوم انتظامی امین، در مورد نقش پلیس در نظارت بر پوشش زنان در ایران گفت: "در مساله حجاب، اگر تذکری لازم است باید از مدرسه، دبیرستان، دانشگاه، مساجد، علما و حوزهها آغاز شود و آخرین مرحله، به تذکر پلیس انجامد."
آقای روحانی گفت که پلیس نباید بار همه را خود به دوش بکشد و افزود: "دولت در این راستا مصمم است پیشقدم باشد و وزارت کشور، طبق وظیفه قانونی خود، در این زمینه پیشقدم خواهد بود."
در نظام جمهوری اسلامی ایران، ولی فقیه فرماندهی کل نیروهای مسلح از جمله نیروی پلیس را در دست دارد اما معمولا، اختیارات فرماندهی نیروی انتظامی را به وزیر کشور تفویض میکند.
آقای روحانی اظهار داشت که پلیس باید مظهر امنیت و زدودن تهدید از جامعه باشد اما تاکید کرد که "نه دولت و نه نیروی انتظامی و پلیس، معلم مردم نیستند و مردم نیز دانشآموز نخواهند بود."
برخورد نیروهای دولتی با "بدحجابی" یکی از پدیده های ماندنی در جمهوری اسلامی بوده است
رئیس جمهوری توصیه کرد: "آنجا که پلیس بتواند حضورش را در جامعه کمتر محسوس کند و بیشتر تاثیر بگذارد، شاید برای جامعه فرهنگ دوست ما زیباتر باشد، یعنی کمیتها کاسته و کیفیتها بیشتر شود."
حسن روحانی مسایل اخلاقی را با شرایط اقتصادی جامعه مرتبط دانست و گفت: "ما باید کاری کنیم که اخلاق و عفت استمرار پیدا کند و این شدنی نیست مگر اینکه بیکاری از بین برود و فقر در جامعه برچیده شود."
از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران، پوشش ظاهری و نحوه حضور زنان و حتی مردان در جامعه و نقش حکومت در نظارت بر آن یکی از مسایل مهم اجتماعی و سیاسی بوده که گاه باعث بروز اصطکاک بین مردم و دستگاهها و ماموران حکومتی، به خصوص نیروی انتظامی شده است.
در سالهای اول بعد از انقلاب، عدم انطباق پوشش زنان و حتی مردان با معیارهای مورد نظر حکومت واکنش تند ماموران دولتی و گروههای غیر رسمی و مجازاتهای گاه سنگین، مانند جریمه نقدی و شلاق را در پی داشت.
هدف اعلام شده جمهوری اسلامی از ابتدا تغییر فرهنگ و عادت مردم به خصوص زنان در زمینه حق انتخاب پوشش و یکسان سازی آن براساس حجاب مورد نظر حکومت بوده است اما هنوز هم برخورد قانونی با "بدحجابی" و به کار گیری ماموران انتظامی در این زمینه لازم دانسته میشود.
رویکرد احمدی نژاد نسبت به موضوع حجاب و عفاف با انتقاد برخی از مقامات حکومتی و مذهبی مواجه شد
در عین حال، سیاست حجاب اجباری در ایران با انتقاداتی از سوی مدافعان حقوق بشر و آزادی فردی مواجه بوده که به خصوص استفاده از خشونت و کاربرد تنبیههای تحقیرآمیز در این زمینه را محکوم دانستهاند.
معمولا، عملیات پلیس در برخورد با پوشش غیرقابل قبول حکومت در اوایل تابستان شدت میگرفته اما در سال جاری، نیروی انتظامی در شهریور ماه اعلام کرد که مقابله با "بدپوششی و بدحجابی" را در برخی مناطق تهران آغاز کرده است.
با صدور اعلامیه پلیس در این زمینه، پایگاه اطلاعرسانی دولت به نقل آقای روحانی گزارش کرد که وی "با تاکید بر حساسیت موضوع اخلاقی - اجتماعی عفاف و حجاب و لزوم اهتمام به آن، از همه مردم اخلاقمدار و به ویژه جوانان رشید و فهیم کشور دعوت کرد تا با رعایت این دستور دینی، هنجارهای مورد قبول اکثریت جامعه را محترم بشمارند." وی از ماموران پلیس خواست تا "با رویکرد اخلاقی و به دور از افراط و تفریط" موضوع حجاب را پیگیری کنند.
آقای روحانی در جریان مبارزات انتخاباتی گفته بود که "من به پلیس کمک خواهم کرد که امنیت واقعی باشد و دختران ما در خیابان احساس امنیت کنند و نخواهیم گذاشت ماموری بی نام و نشان از کسی سئوال کند."
در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، نگرش رئیس جمهوری به موضوع "عفاف و حجاب" باعث شده بود تا برخی از نهادها و مقامات حکومتی و مذهبی، دولت را به سهل انگاری در اجرای "طرح جامع عفاف" مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و کوتاهی در مبارزه با بدحجابی متهم کنند. آقای احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی خود گفته بود که برنامه هایی مهمتر از توجه به ظاهر جوانان دارد.
آقای احمدی نژاد در یکی از مصاحبه های خود در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، از برخورد خشونت آمیز با بدحجابی انتقاد کرده و گفته بود که باید در این زمینه، به کار فرهنگی روی آورد. این سخنان واکنش های تندی را در پی آورد.
علی مطهری، یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، هشدار داد که در نتیجه چنین اظهاراتی "قشر متدین و حزباللهی که حافظان انقلاب در مواقع خطر هستند سرخورده میشوند" و گفت که "مردم ما برای انرژی هستهای یا پرتاب ماهواره به فضا انقلاب نکردند چون اگر رژیم شاه هم بود، بالاخره با کمک آمریکا و غرب ما به این فناوریها می رسیدیم، اما روح و جان انقلاب ما، همین مسایل فرهنگی است."
همچنین، احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان نیز در پاسخ به انتقاد آقای احمدی نژاد از برخورد پلیس با بدحجابی، گفت که "هیچکس حق ندارد جلوی اقدامات پلیس را در این زمینه بگیرد."
تدوین نقشه راه جدید در طرح امنیت اخلاقی
معاون اجتماعی نیروی انتظامی از تدوین نقشه راه جدید پلیس در طرح امنیت اخلاقی با توجه به سخنان رئیس جمهور و تاکید دکتر روحانی بر مدارا با مردم خبر داد.
سردار سعید منتظر المهدی در گفتگو با مهر اظهار داشت: در همه جوامع، به ویژه در جامعه ای که نظام حاکم بر آن بر اساس موازین دینی شکل گرفته است، "اخلاق" و "ارزشهای اخلاقی" سهم، نقش و کارکرد بی بدیلی در قوام جامعه و تنظیم روابط اجتماعی دارند. بدون چنین ارزش هایی فرهنگ جامعه رو به سوی زوال می رود و پیوندها و روابط مبتنی بر اعتماد، صداقت و درستکاری جدا می شود. در چنین شرایطی لاجرم دامنه و گستره کجروی ها، انحرافات و آسیبهای اجتماعی فزونی می یابد و امنیت اخلاقی و احساس امنیت عمومی نقصان می یابد.
وی ادامه داد: در دنیای امروز هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که نهادهای رسمی و غیررسمی آن با طرح و تدبیر ویژه برای حفظ، تقویت و بسط ارزش های اخلاقی خود، گام فرا سو گذارند. با تامل در متون آموزش رسمی کشورهای مختلف دنیا و در تئوری های فرمول بندی شد، پیرامون اخلاق و رشد اخلاقی، می توان شواهد متعددی در تایید این ادعا نشان کرد.
به گفته معاون اجتماعی نیروی انتظامی در جامعه اسلامی و انقلابی ما "حجاب و عفاف" از جمله ارزش های پایدار اخلاقی هستند که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی مسئولان عالی نظام، متولیان فرهنگی و آموزشی، قانون گذاران و تصمیم گیران جامعه بر تقویت و بسط آن، و ممانعت از ایجاد خدشه و آسیب در آن، تاکید کرده اند. آنها می دانستند آسیب وارد شدن به این حیطه فرهنگی، ارزشی و اخلاقی، موجب ملکوک شدن سیمای جامعه می شود و خود به زمینه ای برای بروز و ظهور آسیب های دیگر تبدیل می شود.
منتظرالمهدی افزود: قانون گذار بخشی از ماموریت و رسالت حفظ حریم حجاب و عفاف و مقابله با تعدی کنندگان به این قلمرو را به نیروی انتظامی واگذار کرده است. همان قانون گذار حفظ و نظم و اعمال کنترل اجتماعی را به منزله دو ماموریت کلیدی و اساسی بر عهده نیروی انتظامی نهاده است و تقویت حجاب و عفاف را از جمله مصادیق نظم و کنترل اجتماعی تلقی کرده است. به همین سبب نیروی انتظامی، به ویژه در یک دهه اخیر، با اذعان به ظرافت ها و حساسیت های خاص این قلمرو، با طرح و تقدیر از پیش اندیشیده شده مبادرت به "مداخله موثر" در مساله حجاب و عفافکرد.
می در مورد ضرورت مداخله نیروی انتظامی در مسئله حجاب گفت: پلیس از آغاز تمایل و اشتیاقی به ورود به قلمرو مسائل اخلاقی و فرهنگی به ویژه حجاب و عفاف، نداشت. بر این باور بودیم که شکل دهی، تقویت و تثبیت کنش های اخلاقی از طریق فرآیندهای آموزشی، تربیتی و فرهنگی مهم تر و ضروری تر از مداخله مستقیم پلیس در هر یک از مصادیق آنها است. براساس برآوردهای متقن ناجا، پژوهش های پیمایشی، مشاهدات منظم و مطالبات مردم نشان داد که در چند دهه پس از انقلاب اسلامی نهادهای متولی آموزش و فرهنگ کشور نتوانسته اند ماموریت تثبیت ارزشهای اخلاقی و بسط هنجارهای اجتماعی را به درستی و کامل به سامان برسانند. با ادامه وضع موجود و عدم مداخله فوری پلیس، از یک سو بیم آن می رفت که حساسیت جامعه در برابر رواج هنجارشکنی از میان برخیزد و قبح اخلاق گریزی زوال یابد و از دیگر سو، شواهد نشان می داد که بین افزایش نقص قلمروهای اخلاقی در مسئله حجاب و عفاف و پاره ای از انحرافات و کجروی ها دیگر پیوند وثیق و ارتباط مستحکمی وجود دارد.بنابراین، پلیس ناگزیر شد تا در این حیطه ورود کرده و با "تدابیر اندیشیده" و "اقدامات سنجیده" مانع از افزایش نرخ بدکارکردی های اجتماعی، به ویژه در حیطه های اخلاقی، شود.
وی افزود: البته معتقدیم که مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نباید بصورت انتظامی حل کرد.
معاون اجتماعی نیروی انتظامی با برشمردن مولفه های طرح های امنیت اخلاقی تاکید کرد: این طرح ها به بخش های ناموسی(حجاب و عفاف و پدیده مزاحمت برای نوامیس، توزیع CDهای غیراخلاقی و...)،جانی(مقابله با اراذل و اوباش، زورگیران، خشونت های جمعی و...)،مالی(سرقت از منازل، مغازه ها، خودروها و...) واجتماعی(مقابله با اعتیاد، مواد فروشان و...)تقسیم و پلیس در هر حوزه به ایفای وظیفه پرداخت.
وی در پاسخ به سئوالی که پلیس با ورود به این حوزه ها چه هدفی را دنبال می کرد، افزود: افزایش احساس امنیت اجتماعی و بازگرداندن سرمایه اجتماعی به سطح سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی،پاسخگویی به مطالب شهروندان(حدود 86 درصد شهروندان خواهان مداخله فوری پلیس در مولفه های امنیت اخلاقی بودند)، جلوگیری از ملکوک شدن سیمای اخلاقی و ارزشی جامعه(نظرسنجی های چند سال پیش نشان می داد که بیش از 70 درصد شهروندان از وضع کنونی رواج کجروی های اخلاقی ناراضی اند،جلوگیری از رواج آسیبها و جرایم اجتماعی(مطالعات پیمایشی نشان می داد که بین هنجارشکنی اخلاقی و جرایم و کجروی ها همبستگی بالای 70 درصد وجود دارد) و از میان راندن زمینه های بروز و ظهور کنش های اعتراضآمیز مهمترین هدفهایی بود که در دستور کار قرار گرفت.
منتظرالمهدی با اشاره به راهبردارهای پلیس برای جلوگیری از کج روی های اخلاقی، تصریح کرد: پلیس برای مداخله در کج روی های اخلاقی از متقاعدسازی و نفوذ اجتماعی، روشنگری و آگاه سازی، تقدم پیشگیری بر مداخله، ورود حداقلی پلیسی و قضایی (و بهره گیری بهره گیری از ظرفیتهای مشارکتی استفاده کرد. ضمن اینکه تشکیل اتاقهای فکر با حضور اساتید صاحب نظر در حیطه های جامعه شناختی، روان شناختی، رسانه و مسائل فرهنگی، تشکیل جلسات مستمر با صاحبان صنوف، سازمان های آموزشی، فرهنگی، صدا و سیما ،تدوین راهبرد و دستورالعمل مداخله در کژکارکردی های اخلاقی، آموزش مستمر نیروهای درگیر در طرح امنیت اجتماعی و اخلاقی و سنجش و پایش سالانه مستمر شاخص احساس امنیت در سطح کشور از دیگر برنامه های پلیس بود.
به گفته معاون اجتماعی نیروی انتظامی برخورد با مفاسد اخلاقی،سرقت،برخورد با توزیع کنندگان مواد مخدر،مقابله با خشونت و درگیری و تهیه و توزیع مشروبات الکلی مهمترین خاسته های مردم از پلیس است. ضمن اینکه در طرح سحنجش میزان امنیت مشخص شد در تمام مناطق شهری و روستایی طرح های امنیت اخلاقی همچنان اولویت اصلی مردم است.
وی با اعلام تغییر رویکرد پلیس و بهره گیری از رویکردهای جدید تاکید کرد:معتقدیم با تحقق حماسه سیاسی در انتخابات پرشکوه 24 خرداد شرایط جدیدی در کشور پدید آمده است. در این شرایط نوین سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی، نشاط همگانی و احساس امید و خوش بینی مردم جامعه، از پایتخت تا دورترین روستای کشور، روبه افزایش است. از همین رو نیروی انتظامی به سهم خود درصدد است تا با "اقدامات هوشمندانه" و "کنش های خردمندانه" و "طرحهای تخصصی"، مانع از کاهش سرمایه اجتماعی موجود شود. برای این منظور و در چارچوب تدابیر فرمانده معظم کل قوا و رهنمودهای ریاست جمهور که در آن به نظارت وزارت کشور، مدارای ناجا و مراعات مردم تاکید ورزیدند، می کوشد تا "نقشه راه" جدیدی برای این قلمرو تهیه و در آن چارچوب گام بردارد.
طراحی پوشش اسلامی شنا برای ورزشکار ایرانی
روایت روزنامه الشرق الاوسط درباره حجاب در ایران
تشدید برخورد پلیس با شهروندان تهرانی به دلیل نوع پوشش
خبرگزاری مهر گزارش داده که سرتیپ اسماعیل احمدیمقدم، رئیس پلیس ایران، دستور داده برخورد با شهروندانی که پوشش مناسب ندارند تشدید شود.
به گزارش مهر، پلیس تهران از روز گذشته اقدامات ویژهای را برای اجرای این دستور اجرا کرده و از جمله ماموران خود در مراکز پر رفت و آمد شهر تهران را افزایش داده و سختگیری را بیشتر کردهاند. روز گذشته شماری از کسانی که میخواستند به کنسرتی در برج میلاد، در شمال غربی تهران بروند به دلیل نوع لباسی که به تن داشتهاند بازداشت شدهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی که پیشتر از عنوان "بد حجابی" برای توصیف نوع پوششی که مورد انتقادشان بود استفاده میکردند، اخیرا از عنوان "بد پوششی" برای آن استفاده میکنند.
تمرکز برخوردهای امنیتی با پوشش شهروندان بر پوشش دختران جوان است، اما پلیس با پسران هم برخورد میکند
برخورد با زنان و دخترانی که شلوار "ساپورت"، نوعی شلوار چسبان، میپوشند از جمله سیاستهای طرح جدید است.
برخی رسانههای محافظهکار اخیرا درباره استفاده دختران، به ویژه دختران تهرانی، از این نوع شلوارها هشدار داده و آن را "غیراسلامی" خواندهاند.
چند سال پس از انقلاب ۵۷ ایران و به دنبال بسته شدن فضای سیاسی و اجتماعی توسط مقامهای جمهوری اسلامی، زنان ایرانی مجبور شدند از پوششی که توسط حکومت مناسب و همخوان با باورهای اسلامی تلقی میشد استفاده کنند.
محدودیت نوع پوشش، مردان را نیز شامل میشده است.
در سالهای اخیر پوشش شهروندان ایرانی دگرگونیهای بسیاری داشته که نارضایتی بخشهای سنتی و محافظه کارتر حکومت را برانگیخته است.
از سال ۱۳۸۶ طرحی با عنوان "ارتقای امنیت اجتماعی" در ایران اجرا میشود که در آن پلیس پوشش و روابط اجتماعی شهروندان را زیر نظر میگیرد و در مواردی که صلاح میداند با تذکر و اخطار و یا بازداشت افراد وارد عمل میشود.
این طرح منتقدان بسیاری در میان شهروندان ایرانی دارد.
خشم حزبالله علیه ساپورت بانوان
«یه جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچکس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی اتفاقی، یکی از قسمتهای آکادمی موسیقی گوگوش را که اواخر سال گذشته از شبکه "من و تو" پخش شد رو میدیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانمها شلوار ساپورت پوشیدن! از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی رو گرفتم و تا آخر نگاه کردم. دوستان عزیز! باید خدمتتون عرض کنم که خانمها در در تمامی سکانسهای آکادمی موسیقی گوگوش، شلوار ساپورت به تن دارن! حالا فهمیدید از کجا خوردیم ... . چند روز پیش نیروی انتظامی دو دختر جوان را که با ساپورتهایی منقش به پرچم اسراییل در میدان ونک در حال تردد بودند، دستگیر کردند تا برخورد با پروژه اندامنمایی زنان در خیابانهای تهران، رنگ و بویی جدید به خود بگیرد.» این جملهها، بخشهایی از دو نوشته اعتراضی علیه ساپورت پوشیدن دختران، از «آبدانان» در استان ایلام تا تهران، پایتخت ایران است کهاین روزها در در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های حزب اللهی به چشم می خورد.

هزار و یک دلیل برای یک انتخاب
اما چرا دختران ایرانی ساپورت(جورابشلواری) میپوشند. انگیزهها و پاسخها کاملا متفاوت است.
توضیح میدهد:«اکنون در بازار برندهای ترکیهای و چینی به وفور به چشم میخورند. قیمتها به شدت متنوع است، از هفت هزار تا 60 هزار تومان. ساپورتهایی که طراحی دارند و رنگی هستند، قیمت بیشتری هم ممکن است داشته باشند. با افزایش گرایش دختران ایرانی به پوشیدن ساپورت، تولیدکنندگان داخلی هم به فکر تولید افتادهاند و در بازار تهران بهویژه پله نوروزخان، انواع تولیدات داخلی با قیمت ششهزار تومان به فروش میرسند.»
از او میپرسم تا حالا تذکر گرفتهای؟ میگوید:«گیر گشت ارشاد نیفتادهام ولی در نشستهای خبری مانع از ورودم میشوند، بهویژه اگر ساپورت رنگی بپوشم.»
مهسا، دختر 29 ساله ساکن تهران، همیشه ساپورت میپوشد. میگوید:«خیلی راحت هستم، بهویژه وقتی میخواهم رانندگی کنم.» او یک بار در اصفهان به دام گشت ارشاد افتادهاست. او را به مرکز پلیس میبرند و از دوستانش میخواهند به خانه بروند و شلوار گشاد بیاورند. مهسا موفق میشود با تظاهر به داشتن بیماری قلبی، خودش را از دست گشت ارشاد نجات دهد ولی این تجربه سبب نشده که ساپورت پوشیدن را کنار بگذارد. مهسا دلگیر است که در ماههای اخیر جنسهای چینی، بازار ساپورت را هم خراب کردهاند. میگوید جنس ترک خیلی بهتر است و بهویژه دختران و زنانی کهاز ترکیه لباس میآورند، ساپورتهای خوب و خوشگلی ارایه میدهند و او هم ترجیح میدهد از مزونهای خانگی ساپورت بخرد.
فرزانه،25 سال دارد و در رشت زندگی میکند: «ساپورت میپوشم چون از پوشیدن شلوار خسته شدهام و از اینکه میتوانم، هرچند نصفه و نیمه از قاعده کلی پوشش در جمهوری اسلامی خارج بشم کنم، خرسندم.» او میگوید تاکنون موفق شده از دست گشت ارشاد فرار کند. یک چادر هم همیشه برای روز مبادا در کیفش دارد تا بتواند در زمانهای اضطراری از آن استفاده کند.
فرزانه خیلی خوشحال است کهانواع ساپورتهای رنگی و طرحدار مد شده و میگوید پیش از این همه ساپورتها مشکی، سرمهای و یا طوسی بودند و او باید مدتها وقت میگذاشت تا یک ساپورت رنگی پیدا کند، ولی اکنون با دنیایی از طرح و رنگ روبهرو شده و حق انتخاب دارد. به گفته او، تنوع و فراوانی ساپورت در بازار هم اثر گذاشته و قیمتها را تعدیل کرده و این به نفع مصرف کننده است. نوش آفرین، 28 ساله ساکن اصفهان در گفتوگو با «ایران وایر»، به جنبههای دیگری از دلایل ساپورت پوشیدن دختران ایرانی اشاره میکند. میگوید:«وقتی مانتوی گشاد میپوشیم، نمیشود شلوار گشاد هم پوشید، باید اینها با هم "ست" شوند.» او که متاهل است، میگوید همسر و اعضای خانوادهاش با پوشیدن ساپورت مشکلی ندارند: «همسرم بارها گفته که دوست دارد من زیباتر به نظر بیایم و خوشتیپ باشم.»
سمیه، دختر 26 ساله از شیراز هم بخشی از نظرات نوش آفرین درباره ست کردن لباسها را تایید میکند، اما توضیح میدهد کهاساسا چنین پوششی در مناطق جنوبی ایران به صورت سنتی همیشه رواج داشته است. زنان لباسهای گشاد دارند و شلوارهای تنگ که گاه گلدوزی هم شدهاند، میپوشند. با این وجود سمیهاز دخترانی که تنها به جنبههای جنسی ساپورت پوشیدن توجهکنند، انتقاد میکند. میگوید:«برخی تنها برای اینکه به پسران نشان بدهند اندام سکسیتری دارند، ساپورت میپوشند.»
اضافه میکند:«در جزیره کیش هم گشت ارشاد به ساپورت پوشیدن حساس شده و گیر میدهند، اما دختران و به ویژه مسافران اهمیتی نمیدهند.» او خودش دلیل دیگری برای ساپورت نپوشیدن دارد:«در گرمای کیش ممکن است لباسهایی که خیلی تنگ و چسبان باشند، سبب حساسیتهای پوستی شود و به همین خاطر، ترجیح میدهد شلوارهای گشاد بپوشد.»
سمیه، 26 ساله که در تهران زندگی میکند هم به »ایرانوایر» میگوید:«تنها در میهمانیها ساپورت میپوشم. در واقع از ساپورت به عنوان مکمل دامن استفاده میکنم. در خیابان چون خیلی پسرها به ساپورتها دقیق میشوند، نمیپوشم.» اما ساپورت پوشیدن تنها برای دختران مدرن نیست. واکاوی پرسش و پاسخهای سایتهای مذهبی وابسته به حوزه علمیه قم نشان میدهند که دختران مذهبی هم چنین از پوشیدن ساپورت بدشان نمیآید و خانوادههایشان نیز مخالفتی ندارند. دختری از یکی از سایتهای پاسخگویی مسایل مذهبی پرسیدهاست:«یکی دو هفته است که از ساپورت به جای شلوار در بیرون از خانه استفاده میکنم، همسرم با این کار مخالف نیست و میگوید که پوشش به حساب میآید. میخواستم بپرسم آیا پوشیدن ساپورت و مانتوهای جدیدی که بدن نما و تا بالای باسن هستند، در بیرون از خانهاشکالی دارد؟» پاسخ سایتهای مذهبی در این موارد روشن است و با بازگشت به رساله مراجع تقلید شیعه مینویسند:«پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یا مفسده داشته باشد و زمینه ساز گناه باشد، در برابر نامحرم جایز نیست. مانتویی که بدننما باشد، اگر منظور این است که اندام مشخص باشد، در برابر نامحرم حرام است.»
واکنشهای اصولگرایانه
با وجود نظرهای متنوع و متفاوت دختران و زنان ایرانی درباره پوشیدن ساپورت، واکنش وبلاگنویسها و سایتهای مذهبی و اصولگرای ایرانی یکسان است. مهران موزون، وبلاگ نویس حزب اللهی در وبلاگش در گزارشی دقیق در این باره نوشتهاست: «... از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواریهایی کردهاند که منظره بدننمای از زانو به پایین این پوششها قدری عجیب است ... بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاهتر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواریهای سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی، این ساپورتها نه تنها آفتاب بیشتری به خود میدیدند بلکه رنگها و نقوش بیشتری را بر اندام باربیهای تهرانی تجربه میکردند. گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه میانداخت که نکند تنها یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ! پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورتها برتن میکردند شیب تندی به خود گرفت. حالا این روزها ساپورتهای رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است. اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده میشوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و تنها پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامینیمتنه تحتانی بدن را برعهده ساپورت نازک و گاه رنگ بدن خویش گذاشتهاند ... بعید نیست در آینده نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.»
سایت اصولگرای «فاطرنیوز» هم در گزارشی بهاین موضوع پرداخته و نوشتهاست:«امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کردهاست. پوشیدن ساقشلواری (ساپورت) به جای شلوار، یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساقشلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این هم کنار میرود.»
پايگاه خبري «حاميان ولايت» هم از دیگر رسانههایی است که به ساپورت پوشیدن توجه کردهاست: «به خدا قسم که اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک میشود و به زبان حال میگوید آیا این لباس شرمآور شایسته بانوان پاکدامن ایران اسلامیآست؟ در این میان چیزی که قلب را به درد میآورد و جریحهدار میکند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت است و اینکه آنها در مقابل محارم خود و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!»
نویسنده این گزارش، طراحان چنین لباسهایی را «مرتبط با سازمانهای جاسوسی دشمن و عناصر ضد انقلاب» معرفی و هدف آنها را حمله به چادر اعلام کردهاست. سایت اصولگرای «ندای انقلاب» هم به دختران ساپورتپوش هشدار دادهاست:«آیا این خانمهای به اصطلاح مدپوش تاکنون صفحههای جراید را ورق نزدهاند و حوادث تلخ را نخواندهاند که بهدلیل کنترل نکردن غرایض، چگونه رقم خوردهاست؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم، وی را دزدیدهاند، چندین بار مورد تجاوز قرار دادهاند و در آخر جنازه سوخته وی را در گوشهای از بیابانهای شهر رها کردهاند؟»
سایت «تهرانپرس» اما به مسوولان فرهنگی ایران هشدار دادهاست که « اگر سست بجنبید، آثار بیتدبیری شما در بسترسازی مناسب و برخورد به موقع با این معضل درآینده گریبانگیر شما هم خواهد شد و باید متاسفانهاین هشدار را بدهیم که در صورت بیتوجهی به حل این مشکل، "طرح اندلسی" یک بار دیگر پیروز و به ثمر خواهد نشست.»
راهکار چیست و آیا نیازی به راهکار هست؟
متهم دیگر ماجرا در رسانههای اصولگرا، شبکههای اجتماعی مجازی اعلام شده است. به نوشته نویسنده وبلاگ «معبرسایبری»، «ترویج این بیبندوباری در شبکههای مجازی بسیار قوت گرفته است تا جایی که صفحهها و گروههایی در حمایت از این نوع پوشش ساخته شده که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شدهاند. در بیشتر این صفحهها با مشکل جدیتری روبهرو شدیم. در اقدامی جدید، گروهی با دوربین تلفن همراه خود از ساپورتپوشانی که زنندهترین نوع پوشش را دارند در خیابانها عکس گرفته و در این صفحهها انتشار میدهند و از سایر هم گروهیهای خود درخواست دارند تا به تحریک کنندهترین پوشش امتیاز بدهند.»
اما بررسی محتوایی رسانههای مذهبی و اصولگرا نشان میدهد بیشتر این رسانهها خواستار آن شدهاند که فروش ساپورت در ایران ممنوع شود، سایتها و وبلاگهایی که تبلیغ ساپورت میکنند فیلتر شوند، فیلمها و سریالهای خارجی که زنان ساپورتپوش دارند به هیچ روی نمایش داده نشوند و گشت ارشاد با کسانی که ساپورت میپوشند برخورد جدیتری کند. آنها پیشنهاد هم دادهاند که دانشگاهها و ادارهها از راه دادن دختران و زنانی که ساپورت پوشیدهاند، خودداری کنند.
جدالهای مجازی
در روزهای اخیر موج تازهای از جدالها درباره ساپورت پوشیدن راه افتاده است. هواداران ساپورتپوشها، صفحهای در فیسبوک دارند و با حرارت تمام به ترویج و تبلیغ ساپورت پوشیدن مشغول هستند. این صفحه فیسبوکی با استقبال بسیاری از سوی دختران و پسران ایرانی روبهرو شده است. از سوی دیگر، گروهی از مخالفان ساپورت پوشیدن هم صفحهای با عنوان «من از ساپورت منتفر هستم» راهاندازی کردهاند. آنها نوشتهاند که «ساپورت در واقع از س+الف+پورت تشکیل شدهاست کهاشاره دارد به کلمههای سکس + آزاد + پورت. ساپورت در حقیقت به معنی دروازه آزاد سکس است و بنیان خانواده را هدف قرار دادهاست.»
به عقیده گردانندگان این صفحه فیس بوکی، «ساپورت پروژهای است که وضعی که هماکنون ما شاهد آن هستیم تنها مرحله اول این پروژه وحشتناک برای برهنه کردن زنان ایرانی و عادی نشان دادن آن در چشم مسولان است.»
اما در حاشیهاین واکنشهای منفی، باید به بازار داغ خرید و فروش اینترنتی ساپورت هم اشاره کرد. انبوهی از سایتهای فارسیزبان، این روزها مشغول تبلیغ ساپورتهای رنگی، طرحدار و با جنس خوب هستند و به مشتریان خود هشدار میدهند که فریب جنسهای چینی را نخورند. حزباللهیها هم به دختران ایرانی هشدار میدهند که فریب آمریکاییها را نخورید. دختران ایرانی هم واکنش نشان میدهند که ما فریب حرفهای دروغ شما را نمیخوریم. معلوم نیست چه کسی فریب میدهد و چه کسی فریب میخورد. فعلا ساپورت خوب پوشیده، دیده و پسندیده میشود.
تغییرات سریع در پوشش جامعه
مسئولین محترم فرهنگی و یا هر مسئلی که درد دین دارد باید بداند اگر این کشتی سوراخ شود او نیز غرق خواهد شد. اگر جوان تحریک شود و نتواند به نیاز خود پاسخ گوید آن می شود که در صفحات حوادث روزنامه ها می بینیم و در این بین هیچ کس مصون نیست چرا که فرزندان و خواهران وبرادران شما نیز در این جامعه هستند و حتما ایت آتش دامن آنها را خواهد گرفت. با این شرایط بنده امیدی به سلامت اخلاقی پیر مردها هم ندارم چه برسد به جوانها و این شرایط متاسفانه به دلیل عدم احساس خطر جامعه هر روز بدتر می شود. بنده به خواهران عزیز هشدار می دهم که اولین کسانی که در آشفته بازار ضرر می کنند ایشان هستند و امیدوارم که خودشان از طریق سازمانهای غیر دولتی اقدامی برای این منظور نمئه و دنبال راه چاره باشند که ان شاء الله پیدا خواهند کرد.
بنده به عنوان مرد باید اعتذاف کنم در این جامعه امنیت ندارم و اگر در ایران هم نثل اروپا و آمریکا امکان پیگیری آزاری که از دیگران به شما میرسد وجود داشت تا به حال از چنذین نفر بدلیل بازی با روح و روان ام شکایت می کردم و این را حق خود می دانم که در جامعه آزاد احساس آرامش روانی داشه یاشم. این خطر به جائی رسیده که برخی از تمام ابزار خود برای جلب توجه استفاده می نمایند و به اصطلاح تمام قوانین اسلام و جامعه را دور زده اند. به امید روزی که بتوانیم از امنیت اخلاقی بهره برده و با آرامش در خیابان قدم بزنیم.
سخنان نعیمه اشراقی درباره حجاب
اگر منظور از چارچوب هنجارهای مقبول وجدانی برای هر جامعهای باشد مسلما هم برای مردان و هم برای زنان این هنجارها امری لازم است، اما اگر محدودیتهای متعارف و مورد مناقشه و نوعی ترخیص جنسیتی منظور است،
حجاب ، عفاف ، دکتر حسن روحانی ...

حجاب اجباری یا اختیاری !!! مسئله این است ...
غیر از هستهی بسیار کوچکی در درون حکومت که اجرای قهرآمیز شریعت را به ابزاری برای کسب قدرت و ثروت تبدیل کرده و هستهی بسیار کوچکی از روحانیت که بقا و قدرت نهادهای دینی را در زیر پا له کردن فردیت و کرامت آدمی میبیند، حجاب اجباری برای اقشار مختلف جامعهی امروز ایران به یک پدیدهی غیر اخلاقی، غیر عملی و غیر عقلانی تبدیل شده است. حتی سایتهای شبهدولتی سنتگرا مثل الف در مطالبی عملی بودن و اخلاقی بودن حجاب اجباری را مورد پرسش قرار دادهاند. سخن آنها از منظر دروندینی آن است که حجاب اجباری مرز میان با حجاب مومن و غیر مومن را بر هم ریخته است (موضوعی که نویسندگان سکولار سه یا دو دههی قبل متذکر شده بودند).
کافی است به درون خانوادههای ایرانی پا بگذارید: باورمند به حجاب و غیر باورمند به آن، با حجاب و بیحجاب، نمازخوان و بیدین، شرابخوار و شرکتکننده در نماز جمعه در کنار هم بر سر یک سفره مینشینند و دیگر از خصومتهای سالهای اولیهی دههی شصت در خانوادهها خبری نیست. یک دختر یا بانو ممکن است آرایش کند و دختر یا بانوی دیگری آرایش نداشته باشد، یکی ممکن است تاپ بپوشد و دیگری مقنعهاش را سفت ببندد تا تار مویش دیده نشود، یکی به برنامههای ماهواره نگاه میکند و دیگری به تلویزیون دولتی، یکی آهنگهای معین و گوگوش و ویگن را گوش میکند و دیگری نوحه و روضهخوانی و برخی هر دو. همه با صلح در چارچوب خانواده زندگی میکنند و در گردهماییهای خانوادگی شرکت دارند.
شاید حدود سه دهه باشد که دیگر نشنیدهایم اعضای فامیل بر سر باورها و سبک زندگی خود به جان هم افتاده باشند. حتی بسیجی که در خیابان به توهین به “بدحجابها” اقدام میکند یا قاضی و دادستانی که علیه زن محجبه حکمی را صادر یا اجرا میکند اگر زن برادر یا خالهی همسرش در خانه کاملا بیحجاب باشد، زبان در کام میکشد و واقعیت آنها را قبول میکند. آنها به تدریج یاد گرفتهاند که محدودهی “شغل” و روابط خانوادگی را از هم تفکیک کنند. آنها ممکن است در مجالسی که مشروب نوشیده میشود حضور پیدا نکنند اما فهمیدهاند که همهی انسانهای متفاوت با خود را نمیتوان حذف کرد. همچنین با غلبه پیدا کردن فرهنگ غیر رسمی بر فرهنگ رسمی نمیخواهند با تحریم فضاهایی که مطابق میلشان نیست خود را منزوی کنند.
بنابراین مسألهی اختیاری بودن حجاب در سطح روابط درونی خانوادههای بزرگتر حل شده است. اما در دو سطح، حجاب اجباری اعمال میشود: توسط پدر/برادر بر دختر/خواهر و توسط شوهر بر همسر در خانوادههای هستهای مذهبی و سنتی، و توسط حکومت بر همهی شهروندان. البته در دهههای شصت که مذهبی بودن در برخی اقشار احترام داشت برخی زنان بیاعتقاد به حجاب، برای احترام گذاردن به افراد مکتبی در چاوی چشمان آنها حجاب میداشتند اما در یک دههی اخیر این پدیده در حال زوال بوده است.
چه میتوان کرد تا این دو نوع حجاب اجباری را از میان برداشت؟
استقلال اقتصادی زنان
اعمال حجاب اجباری توسط پدر/برادر و شوهر بر دختر/خواهر و همسر به دو عامل باز میگردد: ۱) وابستگی اقتصادی دختر/خواهر یا همسر (تنها ۱۵ درصد زنان ایرانی در بیرون از خانه شغل دارند) و ۲) عدم برابری زن و مرد در برابر قانون. این که مرد یا پدر خانواده احساس میکند که حق دارد دختر یا خواهر یا همسرش را به پوشیدن لباس خاصی وادار کند یا با آمدن “نامحرم” به اتاقی دیگر بفرستد ناشی از احساس وابستگی او به خود و احساس اطمینان از بودن قانون در سمت او در شرایط نافرمانی است. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در خانوادهی هستهای باید زنان به قدرت مالی مساوی، اشتغال مساوی و برابری در برابر قانون دست یابند. شوهر یا پدر نباید احساس کند که اگر در یک تنازع کار به دستگاههای اعمال قانون انجامید تبعیضی علیه زنان وجود دارد و قاضی و دادستان و مامور پلیس به نفع او رای میدهند.
زنان و دخترانی که از حجاب اجباری اعمالشده توسط اعضای خانوادهی خود ناراضی هستند هر چه زودتر باید استقلال مالی پیدا کنند.
رفع تبعیض
حتی اگر دولت مابعد جمهوری اسلامی حجاب اجباری را رسما لغو کند قوانین موجود که یک شبه تغییر نمیکنند، علیه زنان تبعیضاتی را اعمال میکنند که راه را برای تحمیل خواستهای مردان (از جمله پوشاندن زنان با گونی یا محبوس کردن آنها در خانه به دلیل حسادت و غیرت) باز میگذارد. مردانی که از سر عدم احساس امنیت در خانواده حقوق زنان را نقض میکنند با لغو حجاب اجباری توسط دولت عقب نخواهند نشست.
حجاب اجباری در جامعهای شکل گرفته که مردان از قدرتی فراتر از زنان برخوردار بودهاند و برداشته شدن این امر مستلزم لغو همهی تبعیضهای قانونی (در حیطههای طلاق، حضانت، ازدواج، و واقعی (مثل عدم پرداخت مساوی برای شغل یکسان) علیه زنان است. غیر از برداشته شدن این تبعیضها در یک دوره باید تبعیض مثبت به نفع زنان اعمال شود (مثل اختصاص دادن نیمی از صندلیهای پارلمان یا نیمی از کرسیهای قضاوت به زنان در شرایطی که زنی واجد شرایط برای پر کردن آنها وجود داشته باشد).
اختلاط جنسیتی
آنچه همزیستی بیحجاب و باحجاب و نزدیکانشان در چارچوب خانواده را امکانپذیر کرد، برداشته شدن ساختار اندرونی-بیرونی در معماری انضمامی و ساختار ذهنی اعضای خانواده بود. به همین دلیل است که حکومت برای بسط حجاب به دنبال بازگردادن سنت ماقبل قرن بیستمی اندرونی-بیرونی به درون خانههای ایرانی بوده است.
اما بیرون از خانواده، مهمترین سیاست حکومت برای اعمال حجاب اجباری جدایی جنسیتی بوده است. جدایی جنسیتی زن و مرد را در برابر هم “غیر عادی” میسازد (با غلبه دادن تصور محرم و نامحرم: این که به آدمها باید از دریچهی تنگ محرم و نامحرم نگاه کرد) و تن انسانها را به تابو تبدیل میکند. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در عرصهی عمومی مهمترین گام، برداشتن تمام دیوارها و پردهها میان زنان و مردان است. مدارس و دانشگاهها و ادارات و دیگر مراکز تفریحی و کاری باید مختلط باشند و غیر از دستشویی، مکان دیگری در فضاهای عمومی نباید تکجنسیتی باشد.
مردان را باید از فضاهای اختصاصیشان (دفاتر مقامات سیاسی یا قضات) محروم کرد و زنان باید حضوری مساوی با مردان در همهی عرصهها داشته باشند. اگر چنین شرایطی به وجود بیاید آن گاه زن و مرد در برابر هم، موجوداتی عادی جلوه خواهند کرد که میتوانند افکار و اجزای بدنشان را (تا هر حدی که بخواهند) به نمایش بگذارند. وقتی مردان و زنان بتوانند جنس مقابل را در لطیفهها یا غیبتهای (غیر جنسی/غیر نژادی/غیر قومی) خود شریک سازند آنگاه فاصلهها از میان آنها برداشته میشود و بیش از جنسیت، انسانیت یکدیگر را تجربه خواهند کرد.
ر فع حجاب از فضاهای محجبه
جدایی جنسیتی معطوف بوده است به محجبه کردن بخشی از فضاهای عمومی. فضای عمومی که تا دهها متر دیوار دارد و از بیرون نمیتوان آن را مشاهده کرد (مدارس و استخرهای زنانه) در واقع فضایی محجبه است. بخشی از ساحل دریا که با پارچه یا هر چیز دیگر جداسازی شده در واقعی ساحلی محجبه است. بنابراین برای رفع حجاب اجباری باید نخست فضاهای عمومی را از محجبه بودن نجات داد. اکنون بخشی از پارکها، استادیومها، اتوبوسها و واگنهای مترو و دانشگاهها، همهی مدارس دخترانه، بخشی از سواحل دریا و حتی رستورانها محجبهاند.
کاری که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی انجام خواهد شد برداشتن حجاب از سر این فضاها است اما سرنگونی جمهوری اسلامی تبعیضهای قانونی، قدرت مالی فراتر مردان و مشکل اشتغال بسیار اندک زنان را فی نفسه حل نخواهد کرد. به همین دلیل مبارزه برای برابری جنسیتی ربطی به وجود یا عدم وجود جمهوری اسلامی ندارد گرچه سقوط نظام زنستیز جمهوری اسلامی بسیاری از موانع را از پیش پای زنان و مردان برابریخواه برخواهد داشت.
تا زمان سرنگونی تبعیض و تمامیتخواهی، افراد برای مقابله با فضاهای محجبه میتوانند حتیالمقدور از رفتن به آنها خودداری کنند. مخالفان تبعیض علیه زنان باید ورود به دانشگاه مختلط به دانشگاه تک جنسیتی را ترجیح دهند، سواحل جداسازی شده را به طور کلی تحریم کنند، حتیالمقدور از سوار شدن به وسایل نقلیهی عمومی محجبه خودداری کنند (در این زمینه البته حکومت محدودیتهایش را بر طبقات فقیر بیشتر تحمیل میکند چون آنها مجبورند از وسایط نقلیهی عمومی استفاده کنند)، یا استخرهای جداسازی شده را مگر در شرایط درمانی تحریم کنند.
انکار حجاب اختیاری باورمندان در شرایط اعمال حجاب اجباری توسط حکومت
روسری، مقنعه، برقع، مانتو، روبنده یا چادر چه توصیه شده از سوی اعضای خانواده و جه دولت در این موقعیتها نماد اعمال زور است چون دختر یا زن بر اساس انتخاب خود چنین لباسی را بر نگزیده است. تنها در یک جامعهی آزاد با شرایط مساوی برای زنان و مردان است که میتوان اختیاری بودن این نوع لباسها را باور کرد. بدون این شرایط زنان و دخترانی که حجاب دارند نمیتوانند اختیاری بودن آن را به دیگران بفروشند. اتفاقا برای آنکه ما اختیاری بودن حجاب آنها را باور کنیم باید با حجاب اجباری مخالفت کنند. شرایط و فضای اجتماعی را باید بدان سو برد که باورمندان خود از حجاب اجباری شرمنده شوند چون شرایطی سخرهآمیز و تحقیرکننده برای انتخاب آنها فراهم میآورد.
تحریم اِعمالکنندگان حجاب اجباری
از سوی دیگر تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی زنانی که با تبعیضات جمهوری اسلامی مخالفاند باید همهی نهادهای دینی را تحریم کنند تا روحانیت فقدان آنها را کاملا احساس کند. و روحانیت شیعه مثل روحانیت همهی ادیان، مخاطب و گوش مجانی میخواهد و اگر احساس کند با اعمال زور آنها را از دست میدهد تجدیدنظر خواهد کرد.
آخرين نسخه براي بدحجابي از دید معاون اجتماعی نیروی انتظامی !
سردار منتظر المهدی با بیان اینکه طرح امنیت اخلاقی در راستای صیانت از شان و منزلت زنان اجرایی میشود، در پاسخ به این سوال که آیا دستورالعمل طرح امنیت اخلاقی بازنگری شده است یا خیر؟ گفت: بله، همه چیز در این مورد مشخص و معین شده است و حتی پرسنل زن ما نیز آموزشهای لازم در این زمینه را کسب کردهاند و ابعاد جامعه شناسی و روانشناسی در این بحث رعایت شده است.
وی در پاسخ به برخی انتقادات مبنی بر کلی بودن مصادیق بدحجابی گفت: زنان میدانند که چه حجابی سالم و درست است و پلیس با آن چیزی که شان زنان را کاهش میدهد، برخورد میکند.
وی در مورد نقش نیروی انتظامی در برخورد با بدپوششی و بدحجابی افراد جامعه با اشاره به اجرایی شدن طرح صیانت از شان و منزلت زنان گفت: باید به صورت ریشهای به مقوله بدحجابی توجه کرد.
معاون اجتماعی نیروی انتظامی با بیان اینکه حجاب مسالهای اجتماعی و نه فردی است گفت: حجاب هدیه خداوند برای انسانهاست.
وی با بیان اینکه تمامی روشها و شیوههای برخورد با بدحجابان و بدپوششان مشخص شده است، گفت: نیروی انتظامی به دنبال امنیت اجتماعی است و به همین دلیل در ابتدا از شیوه اغنایی استفاده میشود.
وی با بیان اینکه پس از شیوه اغنایی، از شیوههای ترغیبی و تشویقی استفاده میشود، گفت: در مرحله پایانی و به عنوان آخرین درمان بحث اجبار و شیوههای سلبی توسط ماموران اجرایی میشود.
م
وضعیت حجاب در شهرستانها
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، شامگاه دوشنبه نشست صیانت از حقوق شهروندی استان کهگیلویه و بویراحمد در محل سالن شماره دو استانداری با حضور مدیران مدعو و به ریاست معاون سیاسی امنیتی استاندار برگزار شد.
در این نشست غلامعلی رضوانی با بیان اینکه بدحجابی موجب بسیاری از ناهنجاریها در جامعه شده، اظهار کرد: ریشه همه ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی در بدحجابی است.
معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: حجاب تنها متعلق به زنان نیست بلکه مرد نیز باید پوشش خود را آنگونه که دین خدا گفته حفظ کند.
این مسئول افزود: به همین خاطر بازرسی از اماکن عمومی و دولتی برای سامان دادن به وضعیت بدحجابی ضروری است.
رضوانی از لزوم بازرسی در محیطهای اداری این استان در راستای پی بردن به وضعیت حجاب و عفاف سخن به میان آورد و گفت: این کار درستی نیست که یک آقا و خانم را به عنوان همکار در یک اتاق قرار میدهیم و یا اینکه برخی مدیران بخواهند برای خود منشی خانم بگذارند.
وی خواستار تحرک بیشتر و جدیتر ستاد امر به معروف و نهی از منکر در پارکها و گردشگاهها و ورزشگاهها و سایر اماکن عمومی شد و افزود: همه در برابر ناهنجاریها و کم کردن آنها در جامعه مسئول بوده و در جلساتی اینگونه منتظر شنیدن راهحلها هستیم.
معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد با بیان اینکه لازم است به صورت مصداقی در این موضوعات وارد شویم، گفت: کلیگویی دردی را در چارهجویی برای رفع معضلات اجتماعی دوا نمیکند.
رضوانی گفت: در برخی اماکن عمومی از جمله در فروشگاههای زنجیرهای استان شاهد ناهنجاریهایی هستیم که لازم است مسئولان صنعت و تجارت در این زمینه به درستی وارد میدان شده و تذکر دهند.
وی با بیان اینکه مصوبات نباید تنها برای مرکز استان و شهر یاسوج باشد، خاطرنشان کرد: در سراسر استان باید برنامهریزی شود تا بتوان معضلات اجتماعی و در رأس آنها بدحجابی را کنترل کرد.
عقب ماندگی فکری مسئولان در مورد فن آوری های روز! چه بر سر ایران می آید؟
پاسخ مديركل روابط عمومي صدا و سيما در خصوص تفكيك جنسيتي در برتامه ها
پیش از تعطیلات نوروز اخباری مبنی بر تفکیک جنسیتی مجریان تلویزیون براساس میهمانان آنها مطرح شده بود بدین صورت که مجریان مرد با میهمانان مرد و مجریان زن با میهمانان زن گفتگو کنند. هرچند این امر به صورت رسمی ابلاغ نشد اما در بعضی برنامههای تلویزیون مانند سین مثل سریال چنین کاری اتفاق افتاد.
مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما معتقد است که هرچند این کار مطلوب است اما منعی برای آنکه مجری مرد با میهمان زن صحبت کند و یا مجری زن با میهمان مرد صحبت کند در صدا و سیما وجود ندارد.
تقی سهرابی(مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اعلام این مطلب افزود: سازمان صدا و سیما در چند سال اخیر با یک برنامهریزی منظم توانسته است مجریان و کارشناسان خوبی را در دو گروه زنان و مردان آموزش و جذب کند و این مجریان امروزه در حوزههای مختلف تخصصی آموزش دیدهاند.
وی ادامه داد: مطلوب این است زمانی که میهمان یا کارشناس برنامهای زن است؛ مجری و یا فردی که با وی گفتگو میکند نیز زن باشد و یا زمانی که میهمان و کارشناس مرد است؛ مجری برنامه نیز مرد باشد زیرا این امر هم برای مخاطبان جذابتر است و راضی هستند و هم بسیاری از میهمانان و کارشناسان از این تصمیم استقبال کردهاند.
سهرابی افزود: بسیاری از میهمانان یا کارشناسان زن تقاضا داشتهاند که در صورت امکان فردی که با آنها صحبت میکند؛ زن باشد و همین امر برای مردان نیز اتفاق افتاده است و زمانی که میهمان و مجری هر دو زن یا مرد هستند، ارتباط راحت و بهتری برقرار میشود و گفتگوها بهتر صورت میگیرد.
مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما تاکید کرد: اما اینکه گفته شود بخشنامهای در این زمینه صادر شده و یا منعی برای گفتگوی مجریان مرد با میهمانان و یا کارشناسان زن و همچنین مجریان زن با کارشناسان و یا میهمانان مردم وجود داشته باشد، در كار نیست.
منبع: ایلنا
آيا صدا و سيما در جهت طالبانيسم گام برميدارد؟
تفکیک جنسیتی مجریان و میهمانان سیما اجرایی شد
سی.ای.ان: تفکیک جنسیتی بازیگران و مجریان تلویزیونی در برنامههای زنده تلویزیونی، سرانجام به طور رسمی از برنامه «سین مثل سریال» شروع شد.

به گزارش سی.آی.ان تذکرات درباره نوع برخورد مجریان و مهمانان زن و مرد در برنامههای زنده تلویزیونی، موجب شد تا از آخرین ماههای سال 91، شایعه «ابلاغ قانون تفکیک جنسیتی در برنامههای تلویزیونی» قوت بگیرد و سپس طرح این قانون رسانهای شد. در ادامه، در برخی برنامهها ردپایی از این تفکیک دیده شد تا برنامه «سین مثل سریال» نوروز 92 که به عینه میتوان تفکیک مجریان و بازیگران زن و مرد را دید چنانکه مجری مرد با مهمان مرد این برنامه صحبت میکند و مجری زن با مهمان زن.
در این که قواعد تلویزیون میتواند در کشور ما بومی باشد، شکی نیست اما آیا کسی هست که نسبت به شخصیت و باورهای اخلاقی و عرفی مجریان و هنرمندان فعال در عرصههای مختلف هنری و رسانهای شک داشته باشد؟ آیا هیچ مجری مردی تاکنون در سیما حرمت یک مهمان زن را زیر سئوال برده؟ آیا اصولا «حفظ حرمتها» با «رعایت مساله محرم و نامحرم میان مجریان و میهمانان» در کارهای نمایشی برابر است؟ و آیا این دست تفکیکها که بیشتر به بدعت میماند (آن هم بعد از سالها که از پیروزی انقلاب اسلامی زمان میگذرد) از منطق جامعهشناسانه و روانشناسانه درستی بهره میگیرند؟
البته به نظر میرسد این طرح در مرحله آزمایشی خود باشد اما به واقع باید گفت اگر قرار باشد اینگونه تصمیمگیری در سایر کارهای نمایشی نیز در نظر گرفته شود، دیگر نمیتوان به باورپذیری سریالها و سایر برنامههایی که قرار است برشی از جامعه باشند، امیدوار بود.
خداوند از نصب و راهاندازی «رایتل» راضی نیست !!!

حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفته هرگونه پیشرفت علمی «مضر» به حال تقوا و پاکدامنی جامعه «حرام» است و خداوند از نصب و راهاندازی «رایتل» راضی نیست.
به گزارش روز پنجشنبه (هشتم فروردین) خبرگزاری «رسا»٬ آقای ممدوحی در پاسخ کوتاه خود در خصوص حکم نصب و راهاندازی رایتل اظهار کرده است: «قطعاً مرضی خدا و امام زمان نیست و باید آن را منع نمود.»
وی افزوده که «فساد گستردة رایتل قطعی است و در شرایط فعلی جامعه، راهاندازی آن بسترسازی برای فساد مضاعف است.»
این نماینده مجلس خبرگان رهبری اضافه کرده «هر گونه پیشرفت علمی مضر به حال تقوی و پاکدامنی جامعه قطعا حرام و حیثیت علمی و فنی مسأله ربطی به شیوع فساد ندارد.»
راهاندازی خدمات تصویری سیم کارتهای اپراتور سوم تلفن همراه (رایتل) در ایران با اعتراض گروهی از نمایندگان مجلس و برخی مراجع تقلید مواجه شده است.
۱۴ بهمن ماه سال گذشته ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم با صدور فتوایی از شرکتهای خصوصی و دولتی خواسته بود از خدمات تصویری «رایتل» استفاده نکنند.
علی طاهری٬ سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس سوم بهمن ماه نیز از نگرانی اعضای این کمیسیون در مورد عدم رعایت شئونات اسلامی در مکالمات تصویری اپراتور جدید تلفن همراه (رایتل) خبر داده بود.
آقای طاهری گفته بود سیمکارت «رایتل» علاوه بر صوت، تصویر را هم منتقل میکند که این موضوع باعث بروز نگرانیهایی در میان «متدینین» جامعه شده است.
موج رسانه اي " خواننده با حجاب " به تابناك هم رسيد !!!
تابناك نوشت، همان گونه که پیش بینی می شد و مخاطبان نیز به این بازی پی برده بودند، یکی از برنامه های محوری «من و تو» بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب، با یک چینش حساب شده، یک دختر محجبه را در مسابقه خوانندگی اش راه داد و برنده یک دوره از این مسابقه کرد تا این پیغام را پیش روی مخاطب ایرانی قرار دهد که در رویکردی پاردوکسیکال می توان هر عملی که در اسلام حرام است را انجام داد و خود را متعهد به عمل به احکام اسلام نیز جلوه داد!
به گزارش «تابناک»، «آکادمی گوگوش» یکی از برنامه های محوری است که برای این شبکه بیننده جذب کرده و بسیاری از مخاطبان این شبکه ماهواره ای فارسی زبان تصور می کنند این برنامه برای شناسایی استعدادهای خوانندگی و معرفی آنها به افکارعمومی و در واقع یک سکوی پرش برای مستعدها در حوزه موسیقی پاپ محسوب می شود اما با گذشت چند دوره از برگزاری این برنامه و مشخص شدن فرجام خوانندگان این برنامه، همه چیز رنگ باخت.
برگزیدگان این برنامه که عمدتاً ار سطح متوسطی برخوردار بودند، با جایزه نقدی نه چندان بالای این برنامه تنها چند ویدئوکلیپ مستقل ساختند و به واسطه آنکه از توانمندی بالایی برخوردار نبودند، خیلی زود به حاشیه رفتند و حتی در میان آن گروه از خوانندگان متوسط آن سوی آبی نیز نتوانستند به مقبولیت و ماندگاری حداقلی دست یابند و کار تا آنجا بالا گرفت که برخی از آنها با حضور در دیگر شبکه های ماهواره ای به نادیده گرفته شدن توسط مسئولان برنامه ای که منتخبش بودند، اعتراض کردند.
با این وجود، این برنامه همچنان استمرار یافته و در دور تازه این برنامه یک اتفاق جالب افتاد که اگر کلیت این برنامه برای پیگیری همین اتفاق طراحی شده باشد نیز دور از انتظار نیست. یک دختر جوان که عنوان می کند همسری آلمانی دارد، با حجاب کامل که حتی در ایران نیز از سوی هر دختری رعایت نمی شود، به جمع نفرات برتر راه می یابد و مرحله به مرحله پیش می آید.
این دختر برای حفظ حدود شرعی حتی با مردان در این برنامه دست نمی دهد و در این زمینه ها قائل به احکام دینی تشیع است اما در عین حال یکی از محکم ترین احکام دینی که تمامی مراجع تشیع بر آن وحدت نظر دارند را نادیده می گیرد و بر احکام دیگر تاکید می ورزد. این نوع برخورد با دین یکی از انگلیسی ترین شیوه های برخورد با اعتقادات سایر ملل تلقی می شود که با حفظ پوسته و سطح دین نظیر حجاب مشکلی ندارد اما به شدت پیگیر به تغییر تمامی لایه زیرین دین است.
جالب اینکه این دختر محجبه در نهایت ساعتی پیش به عنوان خواننده برتر این دوره از این برنامه نیز انتخاب شد و به واقع این پیغام غیرمستقیم برای تماشاچی ارسال شد که می توان ظاهر دینی داشت و دیگر احکام را نیز رعایت نکرد و من باب مثال با حجاب بود اما رقاصه بود یا دست به شرب خمر زد یا مکرر دروغ گفت و خیانت کرد. این قرائت پرتناقض از دین ساده تر از کنار گذاشتن کامل دین مورد توجه قرار می گیرد و از این منظر در این برنامه نیز به صورت کاملاً حساب شده، چنین جمع بندی برای مخاطب پیش کشید.
بی شک اگر یک زن غیرمحجبه در این برنامه بخواند و برگزیده شود که اتفاق مسبوق به سابقه ای بوده، جای تعجب ندارد، چرا که طبیعتاً به هیچ یک از احکام قائل نیست اما چنین پارادوکسی و اینکه می توان با حفظ حجاب خواننده موفق شد، به شدت عجیب است. به هر حال می توان چند صدای سطح پایین را با یک دختر دارای صدای متوسط در چنین مسابقه ای در یک گروه قرار داد و رای ها را به یک سو جهت دهی کرد تا چنین نتیجه گیری برسد، هرچند شاید چنین رویه ای کاملاً اتفاقی بوده باشد!
در هر صورت این اتفاق بدون برنامه ریزی صورت پذیرفته باشد یا این برنامه با آمارهای غیرمنطقی رای دهندگانش یک طراحی ویژه را در پیش گرفته باشند، هر انسان فاقد حداقل منطق می تواند درک کند که چنین پارادوکسی را نمی توان به مخاطب ایرانی ارائه کرد و توقع پذیرشش را داشت و برای عادی سازی چنین فتواهای تازه و من درآوردی، نیاز به ده ها برنده محجبه دیگر در این سلسله برنامه هاست!
پيروزي ارميا و پيروزي اسلام ليبرال !
ی: آغاز تعطیلات نوروزی جمعی از ما ایرانیان، با پیروزی ارمیا در آکادمی گوگوش همراه بود. ارمیا که وجود روسری اش به او ویژگی خاصی در مجموعه هنرجویان آکادمی بخشیده بود در مسابقه آوازخوانی با رقیبان خود، سرانجام با رأی مردم، نفر اول آکادمی گوگوش شد. در طول برگزاری مسابقه نفس گیر هنرجویان، ما شاهد چالش های فراوانی بودیم که در مقیاسی کلان تر در بطن جامعه ما وجود دارد: ارمیا و امیرحسین و امیر بهمن سه نفری بودند که در موردشان حرف و حدیث های فراوانی ایجاد شد. اولی و دومی، کلیشه های عمومی از زن و مرد را به چالش می کشید و نشان دهنده شکاف جنسیتی در جامعه ما بود و امیر بهمن که تبارش به ایل بختیاری و لرستان می رسید، شکاف قومیتی را در جامعه ما به نمایش می گذاشت. چنین بود که چالش های جنسیتی و قومیتی موجود در جامعه ما نیز به نوعی در این برنامه تلویزیونی بازتاب پیدا کرد. هر چند احتمالا اگر دلسا یکی دیگر از هنرجویان آکادمی، ظرفیت برانگیزاننده و ویژگی های مشخصه آذری خود را قبل از حذف شدنش می توانست بروز دهد حتما او هم نشان چالشی دیگر یعنی شکاف تبعیض های زبانی می شد که شاید کاراکتر دلسا و روحیه حساس او آمادگی آنرا نداشت.
اما در این میان مهم ترین چالش جامعه ما در کاراکتر ویژۀ ارمیا بروز کرد یعنی چالش میان اسلام لیبرال و شخصی با اسلام بنیادگرا و سیاسی. که در نهایت جامعه ایران با رأی بالا به ارمیا و برگزیدن او، در واقع به اسلام لیبرال و اسلامی که انتخابی شخصی و قلبی است رأی مثبت داد. شایدم از یک نگاه، برنده شدن ارمیا این دختر محجبه و مقید، اتفاق مهمی باشد زیرا جامعه ایران در رفراندم سال 1358، به اسلام سیاسی و بنیادگرا رأی داده بود ولی در سال 1392، در رفراندومی کوچک نشان داد که با اسلام بنیادگرا و سیاسی خداحافظی کرده و به اسلام لیبرال و مداراجو رو آورده است و این انتخاب نشان می دهد که گرایش رو به گسترش در جامعه ایران از رویکردهای ایدئولوژیک فاصله گرفته است. به همین علت است که می بینیم دو گروه ایدئولوژیک به آن واکنش منفی نشان دادند، یکی حاکمیت با رویکرد اسلام ایدئولوژیک و سیاسی و دیگری گروه ها و افراد با رویکردهای ایدئولوژیک سکولار. در عالم واقعیت، دو سر طیفی که غیردموکراتیک می اندیشند و به دنبال ساختن انسان های ایدئولوژیک هستند از پیروزی ارمیا نگران شدند و آنرا به نوعی نفی ایدئولوژی خود از سوی افکار عمومی نسل جوان جامعه تلقی کردند.
در چند هفته رقابت فشرده بین هنرجویان آکادمی، ارمیا و امیرحسین، توانستند کلیشه های رایج و عمومی از زن و مرد را بشکنند و همین نیز نشاندهنده چالش مهم دیگری در جامعه ما بود. برخی از فمینیست ها شاید ارمیا را نشان دهنده و تبلور مدلهای فمینیستی ندانند اما واقعیت آن است که اتفاقا در جامعه ما، ارمیا نشان دهنده شکسته شدن کلیشه های جنسیتی از زنی بود که از سوی حاکمیت و نهادهای رسمی تعریف می شد. برخی او را مملو از تناقض دانسته اند ولی مگر معنای جامعه مدرن غیر از این است؟ جامعه مدرن، جامعه ای پر از تناقض است که کلیشه های مشخص و مرزهای معین را در می نوردد و ارمیا هم در سطحی عمومی (و نه در سطح محافل روشنفکری و فمینیستی) توانست در حافظه جمعی ایرانیان و در سطحی گسترده، برخی از کلیشه های رسمی و تعریف شده از زن را بشکند.
شکستن کلیشه های جنسیتی این نیست که همه آن کلیشه ها به یکباره و به طرزی انقلابی شکسته شوند بلکه همیشه در هر جامعه ای این کلیشه ها کم کم و با خردهنمادهایی که هر دوره متفاوت هستند و در فرد و گروه هایی از جامعه بازنمایی می شوند شکسته می شود. برخی شاید بگویند که مثلا ندا دختری که رقیب فینالیست ارمیا بود کلیشه های جنسیتی را بیشتر از ارمیا شکسته ولی واقعیت چیز دیگری به ما می گوید و آن این که ندا از جنس یک گروه دیگر است ولی ارمیا از جنس میلیون ها زن ایرانی امروز است که عادت کرده اند روسری بر سرشان باشد ولی بلندپروازی های خود را نیز پیش ببرند. ارمیا دو بچه دارد که آنها را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال تحقق آرزوها و بلندپروازی هایش قدم گذاشته است. درحالی که ندا یک دختر مجرد از نسل دوم ایرانیان مهاجر، و در سن جوانی است و مانند هر دختر جوان معمولا یک سری بلندپروازی های خاص سنین خود را دارد و مثل بقیه دخترهای مجرد و جوان، به دنبال آرزوهایش می رود. اما ارمیاست که به رغم زندگی مشترک و حضور دو بچه خردسال در خانه، در سن سی و چند سالگی قرار گرفته که چنین موقعیتی برای زنان معمولی ایران عمدتا طلیعه چشم پوشی و گذشتن از بلندپروازی ها و انتقال این آرزوها به بچه هایشان است، با این حال ارمیا بچه هایش را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال بلندپروازی اش رفته است. در واقعیت، این ارمیاست که کلیشه ای جنسیتی را در فرهنگ عمومی و پدرسالار ما، شکسته است.
از سوی دیگر ندا کلیشه ای را با توجه به نوع زندگی و خانوادگی اش نشکسته بلکه ا