دستور رئیس جمهور در خصوص عفاف و حجاب در هیئت دولت

در حالی که این روزها گشت ارشاد با شدت عمل بیشتری در پی اجرای قانون عفاف و حجاب است و در پاره ای از موارد بی حرمتی هایی به زنان و جوانان می شود، رییس جمهوری با دادن ماموریت به وزیر کشور از نیروی انتظامی خواست که اجرای قانون عفاف و حجاب را با رعایت کرامت انسانی و به دور از هر گونه افراط و تفریط پیگیری کند.

هیئت دولت ، روحانی ، حجاب و عفاف

هفته گذشته همزمان با میلاد حضرت معصومه ماموران نیروی انتظامی به برخی از بانوان شرکت کننده در مراسم برج میلاد بی حرمتی کردند. در این رابطه نرگس محمدی در نامه ای به وزیر کشور خواستار رسیدگی به این مساله شد.

پس از آن بود که جمعی از زنان فعال سیاسی و مدنی در نامه ای با تقبیح این بی حرمتی ها نوشتند: با خبر شدیم در موج جدید بی حرمتی به زنان کشورمان، که متاسفانه باردیگر به نام حفظ ارزش های اسلامی، زیرسوال بردن و پایمال کردن این ارزش ها را در پی داشته است، برخی ماموران ناآگاه و بی خبر از موازین و ارزش های اسلامی، با شما نیز در روز ولادت حضرت معصومه (س) رفتاری ناشایست داشته اند.

با اوج گیری انتقادات به چگونگی برخورد نیروهای انتظامی با زنان و جوانان، در جلسه امروز هیات دولت، رییس جمهور با تاکید بر اهمیت مقوله عفاف و حجاب در جامعه اسلامی، لزوم اهتمام به آن را یادآور شد و از همه مردم اخلاق‌مدار و به ویژه جوانان رشید و فهیم کشور خواست با رعایت این دستور دینی، هنجارهای مورد قبول اکثریت جامعه را محترم بشمارند.

دکتر روحانی همچنین از نیروی انتظامی خواست در برخورد با این موضوع اجرای قانون را با رویکرد اخلاقی و با رعایت کرامت انسانی و به دور از هر گونه افراط و تفریط پیگیری کند و به وزیر کشور نیز مأموریت داد تا موضوع را در شورای اجتماعی کشور مطرح نماید.

همچنین رییس جمهور به کمیسیون فرهنگی هیأت دولت دستور داد تا موضوع اخلاقی، اجتماعی عفاف و حجاب را بررسی و نتیجه را به هیأت وزیران و شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه نماید.

طراحی پوشش اسلامی شنا برای ورزشکار ایرانی

شرق: «یک زن ایرانی با پوشش اسلامی در مسابقات سه‌گانه لندن شرکت می‌کند.» این عنوان گزارشی بود که روز گذشته نشریه انگلیسی گاردین با انتشار آن اعلام کرد یک زن 24ساله ایرانی قرار است آخر هفته تاریخ‌ساز شود و در رقابت‌های سه‌گانه (شنا- دو- دوچرخه‌سواری) با پرچم جمهوری اسلامی ایران حضور پیدا کند. در این گزارش آمده: «شیرین گرامی به 8500 ورزشکاری خواهد پیوست که از 83 کشور برای شرکت در مسابقه سه‌گانه هاید پارک به انگلیس آمده‌‌اند. او با لباسی اسلامی در شنای 1500 متر، دوچرخه‌سواری40 کیلومتر و دوی10 کیلومتر شرکت خواهد کرد.»روزنامه گاردین در حالی از مکاتبات چند ماهه مسوولان ورزش ایران برای حضور شیرین گرامی با پوشش اسلامی در این مسابقات خبر داد که با بازتاب گسترده‌ای در دیگر رسانه‌های خارجی دنیا نیز همراه بود. مکاتباتی که تاکنون در رسانه‌های داخل کشور انعکاسی پیدا نکرده بود و بعد از مدت‌ها، روز گذشته با انتشار آن در روزنامه انگلیسی از سوی محمدعلی صبور، رییس فدراسیون ورزش‌های سه‌گانه، رسانه‌ای شد و مورد تایید قرار گرفت. به گفته صبور، شیرین گرامی 9سالی است در انگلیس اقامت دارد و طی این مدت در لندن ورزش حرفه‌ای انجام داده است. او چهار ماه پیش از فدراسیون سه‌گانه درخواست می‌کند تا طبق قوانین جمهوری اسلامی برای تیم‌ملی ایران مسابقه بدهد. نامه‌نگاری‌ها برای فعالیت این بانوی سه‌گانه‌کار ایرانی در میادین بین‌المللی در حالی هنوز ادامه دارد که یک روز بیشتر به شروع رقابت‌های هاید پارک نمانده و بعید به نظر می‌سد او شانسی برای حضور در این مسابقات داشته باشد. موضوعی که رییس فدراسیون ورزش‌های سه‌گانه هم‌ به آن تاکید می‌کند. صبور دیروز در گفت‌وگو با «شرق» در حالی درخصوص این قضایا توضیح داد که ادعای گاردین مبنی بر حضور قطعی شیرین گرامی در رقابت‌های هاید پارک را به کلی رد کرد: «تا چهارماه پیش که خانم گرامی برای ما نامه بنویسد هیچ شناختی از ایشان نداشتیم. او از ما خواست تا مقدمات کار را برای حضورش در مسابقات لندن فراهم کنیم ولی ما به او گفتیم به خاطر حفظ ارزش‌های اسلامی نمی‌توانیم و اجازه این کار را نداریم. ما همین ورزش دوگانه (دوومیدانی و دوچرخه‌سواری) را هم که راه انداختیم بعد از هفت‌سال توانستیم مجوزش را بگیریم. خانم گرامی اما در جواب گفت با لباس «وت سوییت» که به لباس غواص‌ها شباهت دارد شنا خواهد کرد، طوری که عکس‌هایش را هم برایمان ارسال کرد. ولی چون این لباس به گونه‌ای است که برجستگی‌های بدن را نمی‌پوشاند و وقتی شناگر بخواهد از آب بیرون بیاید باید بلافاصله لباس دو یا دوچرخه را بپوشد و فضای سربسته‌ای نیست تا پوشش خود را عوض کند باز هم مخالفت کردیم که این بار هم خانم گرامی گفت با میزبان مسابقات صحبت می‌کند تا فضایی را برای او در نظر بگیرند. بعد از این بود که میزبان مسابقات هم به ما نامه زد و گفت خواسته‌هایتان را مطرح کنید.»او به بی‌جواب‌ماندن مکاتباتشان با مراجع بالاتر اشاره کرد: «با توجه به موافقت میزبان، با همفکری معاونت بانوان وزارت ورزش قرار شد این موضوع را کتبا به اطلاع نهادها و مراجع هم برسانیم. چراکه نظر اصلی را آنها باید بدهند. اما در کل بگوییم ما خودمان اصلا علاقه‌مند به انجام این کار نبودیم چون هنوز به خاطر فعالیت بانوان در دوگانه که پوشش خانم‌ها بلامانع است مشکل داریم چه برسد به اینکه بخواهیم شنا را هم به آن اضافه کنیم. با این حال هنوز هیچ جوابی از نامه‌نگاری‌هایی که انجام دادیم به دست ما نرسیده و با قطعیت می‌توانم بگویم خانم گرامی شانسی برای شرکت در مسابقات لندن که فردا شروع می‌شود ندارد.»صبور درخصوص محدودیت فعالیت بانوان در چنین ورزش‌هایی گفت: «به هر حال زمان می‌برد که ما بخواهیم مجوز بانوان در چنین مسابقاتی را بگیرم. اگرچه اقداماتی را با معاونت ورزش زنان در وزارتخانه انجام دادیم ولی نمی‌شود به این زودی‌ها کاری کرد. خانم‌های ما همین الان هم که در استادیوم‌های دربسته دوچرخه سواری می‌کنند یا می‌دوند با مشکل روبه‌رو می‌شوند. این محدودیت‌ها در شهرستان‌ها به مراتب بیشتر است. مورد خانم شیرین گرامی اولین موردی است که ورزش زنان ایران تا به حال به آن برخورد کرده و طبیعی است که در این چند ماه نشود کاری برایش کرد.» شیرین گرامی در شرایطی امیدوار بود که بتواند نظر مثبت مسوولان ورزش ایران برای شرکت در مسابقات سه‌گانه بین‌المللی با پرچم جمهوری اسلامی ایران را بگیرد که طی چهار ماه گذشته به تهران آمده بود و بخشی از نامه‌نگاری‌ها و مذاکرات را خودش انجام داده بود. او در این خصوص به گاردین گفت: «وقتی به ایران رفتم آنها متوجه شدند برای رسیدن به هدفم خیلی جدی هستم و هر کاری انجام می‌دهم. از حمایت برخی‌ها برای انجام‌شدن کارهایم تحت تاثیر قرار گرفتم.»شنا، شیرجه و واترپلو، ژیمناستیک، وزنه‌برداری و کشتی از جمله رشته‌های مهم و المپیکی هستند که بانوان ورزشکار ایرانی به دلیل حفظ شوونات اسلامی اجازه حضور در میادین بین‌المللی را ندارند. بانوان ما در مابقی رشته‌ها مثل دوچرخه سواری، دوومیدانی و ورزش‌های رزمی هم در حالی در رقابت‌های خارجی پا به میدان می‌گذارند که در ابتدا مخالفت‌هایی در این زمینه صورت می‌گرفت و این مسایل به مرور زمان حل شد.

روایت روزنامه الشرق الاوسط درباره حجاب در ایران

خبرنگار بخش فارسی روزنامه فرامنطقه‌ای الشرق الاوسط (بزرگ‌ترین روزنامه لیبرال‌های جهان عرب) با حضور در تهران، یک گزارش مستند از وضعیت حجاب در خیابان‌های تهران منتشر کرده است که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های عربی داشته است.

 گزیده گزارش خبرنگار «شرق فارسی» در پی می‌آید:

* به محض ورود به تهران، شما دو بار غافلگیر می‌شوید و اطمینان می‌یابید که به کشور انقلابی ایران وارد شده‌اید. در هواپیما پیش از قدم گذاشتن بر خاک تهران، باید موهای خود را بپوشانید تا "حجاب اسلامی را رعایت کرده باشید" و سپس با ورود به فرودگاه، گونه‌های جدید و غیرمنتظره "حجاب اسلامی" را مشاهده می‌کنید.

* هر گاه از حجاب صحبت کنیم، اذهان مسلمین و اعراب به سمت رنگ سیاه یا گزینه‌های معدود برای پوشش محدود می‌شود که فاقد تنوع در اندازه، رنگ و سبک هستند. این پوشش رایج باعث عدم توجه دیگران به سمت لباس‌های زنان می‌شود و به این ترتیب حجاب در فرهنگ مسلمانان منطقه معنا می‌گردد. در ایران اسلامی نیز تا پیش از انقلاب اسلامی و حتی در خلال جنگ با صدام، همین رویه رایج بود؛ پوشش زنان به رنگ مشکی یا سرمه‌ای تیره بوده و اندازه و سبک آن نیز به صورتی بود که اولا تمایز کم باشد، ثانیا این لباس باعث جلب توجه نشود. اما پس از انقلاب اسلامی و "جبهه‌های نبرد حق علیه باطل" (عنوان تبلیغاتی ایرانیان در دوران جنگ)، تحولات چشم‌گیری در حجاب ایرانیان پدید آمد. هر چه بر دیوارها و تبلیغات نوشتند: «حجاب، نشانه "عفاف" زنان است»، روسری‌ها نیز بازار پررونق و با سود سرشار پیدا کردند و به مرور، سهم چادر در خیابان‌ها کم‌تر و کم‌تر شد!

* برخی معتقدند این بازار پر سود، بی‌نسبت با فرهنگ دیرین زنان ایرانی نیست. مجده م. متولد سال 1975 میلادی (1354 شمسی) از دوران نوجوانی می‌گوید: «پوششی که در مدارس ما اجباری بود، سرمه‌ای مایل به مشکی بود و حجم آن نیز به معنای واقعی کلمه گشاد بود! به این ترتیب هرگز نمی‌شد کمترین تنوع و رقابتی میان بچه‌ها به وجود آید و "هم‌سان‌سازی" به صورت کامل اجرا می‌شد. با این حال، بچه‌ها بر سر رنگ و اندازه جوراب‌های خود رقابت می‌کردند! جوراب‌هایی که در خیابان محال بود دیده شوند! جالب این است که گاهی، ناظم مدرسه جوراب‌های دانش‌آموزان را مورد بازبینی قرار می‌داد و اگر آنان را به رنگ‌های تحریک‌کننده می‌دید، دانش‌آموزان را به دفتر فرا می‌خواند...» به نظر می‌رسد از همان دوران، ریشه‌های "انقلاب رنگین" در جوانان دهه بعد جوانه زد و تعمیق یافت. البته این انقلاب رنگین، از نوعی است که در رسانه‌های داخلی ایران کمتر از آن صحبت می‌شود!

* مجده می‌گوید: «پس از مدتی، رقابت بر سر پیراهن زیر مانتو نیز رواج یافت! در حالی که گرمای هوا ایجاب می‌کرد لباس‌های نازک زیر مانتو بپوشیم، پیراهن‌های کرم‌رنگ، آبی روشن، صورتی و ... و استعمال ادکلن رواج یافت که در جامعه وقت، نوعی هنجارشکنی برای بانوان به حساب می‌آمد.»

* در دوران سازندگی، به تدریج این رنگ‌ها از پیراهن زیر مانتوی کودکان مدرسه‌ای به مانتو، لباس و شلوارهای زنان ایرانی در خیابان‌ها رسید. در آن دوران برای اولین بار تبلیغ می‌شد: «رنگ زیبا متفاوت است با رنگ حجاب زیبا. زیرا حجاب امری تشریعی و الهی است به هدف عدم جلب توجه مردان نامحرم و این با استفاده از رنگ‌های تیره محقق می‌شود.» با این حال، تغییرات تنها در رنگ مانتوها و افزایش میزان آن در مقایسه با چادرها بود و هنوز به تغییر در مدل و سایز آن نینجامیده بود.

* راشین منشوری دختر جوانی است که در مرکز شهر تهران، بوتیک لباس راه انداخته است. او می‌گوید: «زمانی که جوان‌تر بودم، مانتوها واقعا گشاد و به یک سبک بود. به این ترتیب، تفاوتی نداشت که پدرم برایم مانتو را بخرد یا برادرم یا خواهرم! کافی بود رنگ آن را درخواست کنم یا حداکثر اینکه پدر یا مادرم در مورد جنس پارچه و تداوم آن نظر بدهند اما الان به سختی می‌توان خریداری را یافت که همراه با دخترش برای خرید نیامده باشد!»

* یک خریدار با شنیدن سخنان ما، از "انقلاب رنگین" صحبت می‌کند: «واژه انقلاب را ببینید. (اینجا نویسنده توضیح می‌دهد که در زبان فارسی برای کلمه عربی "الثوره" معادل "انقلاب" را برگزیده‌اند که خود واژه‌ای عربی است.) واژه انقلاب به معنی تغییر واقعی و ملموس است و جوانان نسل دوم انقلاب، به جای انقلاب سیاسی به سمت انقلاب فرهنگی حرکت کردند. ابتدا تنوع در رنگ‌ها، سپس تنوع در تزئینات و طرح‌ها و نقش‌های روی لباس و بالاخره تنوع در سایز و ابعاد لباس!» راشن، سخنان مشتری‌اش را ادامه می‌دهد: «حجاب در کشور ما اجباری است اما جوانان معترض و خلاق همین اجبار را متناقض کرده‌اند. زمانی، دختران از پوشیدن لباس‌های هنجارشکن بیم داشتند و امروز به نظر می‌رسد بر سر آن کورس گذاشته‌اند. شما بروید در خیابان و پوشش‌های دختران جوان تهرانی را با دختران شهر خودتان - که حجاب اجباری نیست - مقایسه کنید!»

* حدیثه، کارمند یکی از بوتیک‌های محله دروس در شمال تهران است. او می‌گوید: «بیشتر ساکنان این منطقه را مذهبی‌های پولدار تشکیل می‌دهند. رویکرد مذهبی اینان باعث می‌شود چادر به سر کرده و پوشش را رعایت کنند اما تصور می‌کنم خریدهای لباس آنان نیز با کشور شما قابل مقایسه نباشد! خلاقیت‌های جوانان تهرانی باعث شده در عین حجاب کامل، میل رقابت و تنوع را نیز دنبال کره و طرح‌های جدید را برگزینند که شاید در نگاه اول به چشم شما نیاید!»

* این کنجکاوی و تنوع باعث شد بخواهم از مناسبات اقتصادی و بازاری این صنف نیز اطلاعاتی را گردآوری کنم. جالب بود که عمده لباس‌ها از ترکیه، کره یا ایتالیا می‌آمد! از فروشنده‌ها پرسیدم مگر این پوشش (که مانتو نامیده می‌شود!) در کره جنوبی کاربرد دارد؟! دوستی از طریق اینترنت، مرا با "شیوا شیبانی" آشنا کرد. شیوا خود را در مصاحبه با "شرق فارسی" چنین معرفی کرد تا نظرات خود را کارشناسی بخواند: «در مسابقات Week Street Style Milan Fashion حضور یافتم. پس از آنکه پیشنهادات خود را با طراحان لندن و نیویورک در میان گذاشتم، در میلان توانستم نظر مجله مد glamour در ایتالیا را به ایده‌های خود جلب کنم. من فارغ‌التحصیل دانشگاه "سوره" هستم و مدتی به عنوان عکاس در رسانه‌های ایرانی فعال بودم. در خلال عکاسی، سوژه پوشش زنان را از هر سوژه دیگری جذاب‌تر یافتم و مشاهده کردم که این سوژه برای عکاس، تنوعات هنری بسیار و برای مخاطب، جذابیت‌های بصری بسیار دارد. در همین مسیر بود که به سمت طراحی نیز رفتم و امروز می‌بینم که دختران جوان ایرانی، نوابغ طراحی لباس در جهان هستند. در تهران، بسیاری از دختران به این سمت رفته‌اند که "مد را اختراع کنند"!!»

* شیوا در مصاحبه با شرق فارسی نکاتی را بیان کرد که تا حدی متفاوت با صحبت‌های مستقیمش با بنده بود. او به شرق فارسی گفت: «جوانان ایرانی، رنگ‌های متنوعی را دوست دارند و باید از همه آنها بتوانند استفاده کنند. ما معتقدیم دنیا زیباست و با عشق و تنوع می‌توان به آرامش و کمال روحی رسید. این نشاط و شادابی ایجاب می‌کند که رنگ‌های شاد و روشن شیوع بی‌سابقه‌ای پیدا کنند و هر روز، تنوع در پوشش خود را به صورت دیگری نشان دهد.» با این حال، شیوا مدعی است نظرات تکمیلی خود را بیان می‌کند: «زنان مسلمان در کشورهای مختلف جهان، پوشش‌های متفاوتی را برای خود برمی‌گزینند که هیچ یک با حجاب اسلامی در تضاد نیست. کافی است به اجتماعات مسلمانان در شهری مانند لندن بروید که این تنوع پوشش را در کنار یکدیگر مشاهده کنید. به نظر من، تهران نیز به سمت لندن در حال حرکت است و جوانان می‌خواهند "تنوع اقلیمی" پوشش را در زندگی روزمره خود تجربه کنند و این مهم، بر زیبایی حجاب در خیابان‌های تهران می‌افزاید!»

تشدید برخورد پلیس با شهروندان تهرانی به دلیل نوع پوشش

خبرگزاری مهر گزارش داده که سرتیپ اسماعیل احمدی‌مقدم، رئیس پلیس ایران، دستور داده برخورد با شهروندانی که پوشش مناسب ندارند تشدید شود.

به گزارش مهر، پلیس تهران از روز گذشته اقدامات ویژه‌ای را برای اجرای این دستور اجرا کرده و از جمله ماموران خود در مراکز پر رفت و آمد شهر تهران را افزایش داده و سختگیری را بیشتر کرده‌اند. روز گذشته شماری از کسانی که می‌خواستند به کنسرتی در برج میلاد، در شمال غربی تهران بروند به دلیل نوع لباسی که به تن داشته‌اند بازداشت شده‌اند.

مقام‌های جمهوری اسلامی که پیشتر از عنوان "بد حجابی" برای توصیف نوع پوششی که مورد انتقادشان بود استفاده می‌کردند، اخیرا از عنوان "بد پوششی" برای آن استفاده می‌کنند.

تمرکز برخوردهای امنیتی با پوشش شهروندان بر پوشش دختران جوان است، اما پلیس با پسران هم برخورد می‌کند

برخورد با زنان و دخترانی که شلوار "ساپورت"، نوعی شلوار چسبان، می‌پوشند از جمله سیاست‌های طرح جدید است.

برخی رسانه‌های محافظه‌کار اخیرا درباره استفاده دختران، به ویژه دختران تهرانی، از این نوع شلوارها هشدار داده و آن را "غیراسلامی" خوانده‌اند.

چند سال پس از انقلاب ۵۷ ایران و به دنبال بسته شدن فضای سیاسی و اجتماعی توسط مقام‌های جمهوری اسلامی، زنان ایرانی مجبور شدند از پوششی که توسط حکومت مناسب و همخوان با باورهای اسلامی تلقی می‌شد استفاده کنند.

محدودیت نوع پوشش، مردان را نیز شامل می‌شده است.

در سال‌های اخیر پوشش شهروندان ایرانی دگرگونی‌های بسیاری داشته که نارضایتی بخش‌های سنتی و محافظه کارتر حکومت را برانگیخته است.

از سال ۱۳۸۶ طرحی با عنوان "ارتقای امنیت اجتماعی" در ایران اجرا می‌شود که در آن پلیس پوشش و روابط اجتماعی شهروندان را زیر نظر می‌گیرد و در مواردی که صلاح می‌داند با تذکر و اخطار و یا بازداشت افراد وارد عمل می‌شود.

این طرح منتقدان بسیاری در میان شهروندان ایرانی دارد.

رویایی بنام انتخاب آزادانه پوشش

تلویزیون از حدود ساعت ٣ یا ۴ بعدازظهر شروع به پخش موزیک و بعد هم عکس گم‌شدگان می‌کرد. معمولن موزیک‌ها یا تار و سنتور سنتی ایرانی بود و یا سمفونی‌های سنگین غربی به هم‌راه تصاویر گل و طبیعت. از همان زمان تا سال‌ها بعد نفرت غیر قابل کنترلی نسبت به این دو نوع از موزیک پیدا کردم و مدت‌ها طول کشید تا بتوانم دوباره‌شناسیشان کنم و با آن‌ها آشتی کنم. ساعت‌ها جلوی تلویزیون می‌نشستم و چشم می‌دوختم به گل‌ها و تصاویر بی‌کیفیت و بی‌ریختی که به هم‌راه این موزیک‌ها پخش می‌شد تا بلاخره سر و کله مجری پخش پیدا بشود و فهرست برنامه‌ها را اعلام کند و پس از آن برنامه کودک و نوجوان آغاز شود.

 سال‌های اولیه بعد انقلاب کارتون‌ها خوب نبود. ولی سال‌های بعد با ورود کارتون‌های ژاپنی خوب و با‌کیفیت تحولی تازه اتفاق افتاد و کودکان ایرانی توانستند دنیای بیرون از محدوده فرهنگی‌، که نظام جمهوری اسلامی، برای بچه‌ها ساخته بود و در مدرسه هم تبلیغ می‌شد، ببینند و با آن آشنا شوند.

کارتون‌ها البته به شدت سانسور می‌شد و علاوه بر حذف، اضافه هم می‌شد. به این شکل که قصه‌ها و ارتباطات طوری در دوبله بیان می‌شد که روابط غیر اسلامی نباشد. با همه این تلاش‌های بی‌وقفه مسئولین واقعیت این بود که دنیای همین کارتون‌های به شدت حذف و سانسور شده و البته گزینش شده از بین ده‌ها انتخاب مسئولین، تضاد بسیار وحشت‌ناکی، بین زندگی واقعی در جامعه برای کودکان، و شخصیت‌های انیمیشنی کارتون‌ها وجود داشت. از «نل و پدربزرگ« بگیر تا ختا همان «هاچ زنبور عسل» که حشره ای بیش نبود.

ساده‌ترین و دم‌دست‌ترین چیزی که این تضاد ذهنی را بوجود می‌آورد حجاب بود. کودکان ٧ ساله‌ای که در مدرسه باید حتا، تارهای ظریف مو را می‌پوشاندند که مبادا شیطان رجیم به آن‌ها حمله کند و آن‌ها را به جهنم ببرد و پسرک بازی‌گوشی که در دنیای واقعی می‌دید که مادرش باید پوشش کامل داشته باشد، با موجوداتی آشنا می‌شدند که در جنگل و کوه و بیابان و جزیره زندگی می‌کردند و چیزی داشتند که خیلی با ارزش بود. آن زمان شاید بسیاری از ما حتا نمی‌دانستیم «آن چیز» چیست. ما حتا تصوری از داشتنش نداشتیم. ما حتا نمی‌دانستیم چگونه می‌شود «آن» را داشت و این که داشتنش حق اولیه ماست. ولی از این که می‌دیدیم موجوداتی دیگر در دنیای کارتونی، آن گوهر جاودانه را دارند لذت می‌بردیم.

آن چیز ارزش‌مند آزادی انتخاب پوشش و چگونه زندگی کردن بود. یک حق طبیعی که هر انسانی از بدو تولد به هم‌راه خود دارد ولی برای ما این طور معنی شده بود که این یک حق نیست، بلکه یک گناه نانوشته است. گناهی سخت که حتا اگر مرتکب نشوی با تو خواهد بود.

بعدها سریال‌ها هم اضافه شد و در هفته یکی دو سریال، تمام دل‌خوشی ما بود. آدم‌های سریال‌ها واقعی‌تر از کارتون بود. ملموس‌تر.

«اوشین» یکی از همه آن‌ها بود که با وجود فقر، سختی، نداری و گرسنگی که می‌دیدیم متحمل می‌شود، بی‌هیچ دلیلی در دل به داشته‌هایش که نمی‌دانستیم چیست، حسرت می‌خوردیم. داشته‌های او البته خیلی اندک بود و در بسیاری از مسائل لااقل زنان ایرانی با او هم‌ذات‌پنداری می‌کردند ولی در نهان همه می‌دانستند که او چیزهای بیشتری دارد.

تا سال‌ها بسیاری از دختران ایرانی تصورشان از پوشش زن اروپایی، پیراهنی بلند و پف‌‌دار و کلاه‌های لبه‌دار و چتر‌های پارچه‌ای آفتابی بود. چرا؟ به یک دلیل ساده. چون سریال‌ غربی با سبک زندگی جدید تقریبن تا چند سال پخش نمی‌شد. دنیای ما به قدری کوچک و بسته بود که امروز حتا تصورش برای خود ما ممکن نیست. بوجود آمدن چنین دنیایی شاید در هیچ کجا به جز خاورمیانه تصورش ممکن نباشد.

خشم حزب‌الله علیه ساپورت بانوان

«یه جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچ‌کس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی اتفاقی، یکی از قسمت‌های آکادمی موسیقی گوگوش را که ‌اواخر سال گذشته از شبکه "من و تو" پخش شد رو می‌دیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانم‌ها شلوار ساپورت پوشیدن! از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی ‌رو گرفتم و تا آخر نگاه کردم. دوستان عزیز! باید خدمت‌تون عرض کنم که خانم‌ها در در تمامی سکانس‌های آکادمی موسیقی گوگوش، شلوار ساپورت به تن دارن! حالا فهمیدید از کجا خوردیم ... .  چند روز پیش نیروی انتظامی دو دختر جوان را که با ساپورت‌هایی منقش به پرچم اسراییل در میدان ونک در حال تردد بودند، دستگیر کردند تا برخورد با پروژه ‌اندام‌نمایی زنان در خیابان‌های تهران، رنگ و بویی جدید به خود بگیرد.» این جمله‌ها، بخش‌هایی از دو  نوشته اعتراضی علیه ساپورت پوشیدن دختران، از «آبدانان» در استان ایلام تا تهران، پایتخت ایران است که‌این روزها در در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های حزب اللهی به چشم می خورد.

ساپورت + حجاب

هزار و یک دلیل برای یک انتخاب

اما چرا دختران ایرانی ساپورت(جوراب‌شلواری) می‌پوشند. انگیزه‌ها و پاسخ‌ها کاملا متفاوت است.

توضیح می‌دهد:«اکنون در بازار برندهای ترکیه‌ای و چینی به وفور به چشم می‌خورند. قیمت‌ها به شدت متنوع است، از هفت هزار تا 60 هزار تومان. ساپورت‌هایی که طراحی دارند و رنگی هستند، قیمت بیش‌تری هم ممکن است داشته باشند. با افزایش گرایش دختران ایرانی به پوشیدن ساپورت، تولیدکنندگان داخلی هم به فکر تولید افتاده‌اند و در بازار تهران به‌ویژه پله نوروزخان، انواع تولیدات داخلی با قیمت شش‌هزار تومان به فروش می‌رسند.»

 از او می‌پرسم تا حالا تذکر گرفته‌ای؟ می‌گوید:«گیر گشت ارشاد نیفتاده‌ام ولی در نشست‌های خبری مانع از ورودم می‌شوند، به‌ویژه اگر ساپورت رنگی بپوشم.»

مهسا، دختر 29 ساله ساکن تهران، همیشه ساپورت می‌پوشد. می‌گوید:«خیلی راحت هستم، به‌ویژه وقتی می‌خواهم رانندگی کنم.» او یک بار در اصفهان به دام گشت ارشاد افتاده‌است. او را به مرکز پلیس می‌برند و از دوستانش می‌خواهند به خانه بروند و شلوار گشاد بیاورند. مهسا موفق می‌شود با تظاهر به داشتن بیماری قلبی، خودش را از دست گشت ارشاد نجات دهد ولی این تجربه سبب نشده که ساپورت پوشیدن را کنار بگذارد. مهسا دلگیر است که در ماه‌های اخیر جنس‌های چینی، بازار ساپورت را هم خراب کرده‌اند. می‌گوید جنس ترک خیلی بهتر است و به‌ویژه دختران و زنانی که‌از ترکیه لباس می‌آورند، ساپورت‌های خوب و خوشگلی ارایه می‌دهند و او هم ترجیح می‌دهد از مزون‌های خانگی ساپورت بخرد.

فرزانه،25 سال دارد و در رشت زندگی می‌کند: «ساپورت می‌پوشم چون از پوشیدن شلوار خسته شده‌ام و از این‌که می‌توانم، هرچند نصفه و نیمه ‌از قاعده کلی پوشش در جمهوری اسلامی خارج بشم کنم، خرسندم.» او می‌گوید تاکنون موفق شده ‌از دست گشت ارشاد فرار کند. یک چادر هم همیشه برای روز مبادا در کیفش دارد تا بتواند در زمان‌های اضطراری از آن استفاده کند.

 فرزانه خیلی خوشحال است که‌انواع ساپورت‌های رنگی و طرح‌دار مد شده و می‌گوید پیش از این همه ساپورت‌ها مشکی، سرمه‌ای و یا طوسی بودند و او باید مدت‌ها وقت می‌گذاشت تا یک ساپورت رنگی پیدا کند، ولی اکنون با دنیایی از طرح و رنگ روبه‌رو شده و حق انتخاب دارد. به گفته او، تنوع و فراوانی ساپورت در بازار هم اثر گذاشته و قیمت‌ها را تعدیل کرده و این به نفع مصرف کننده ‌است. نوش آفرین، 28 ساله ساکن اصفهان در گفتوگو با «ایران وایر»، به جنبه‌های دیگری از دلایل ساپورت پوشیدن دختران ایرانی اشاره می‌کند. می‌گوید:«وقتی مانتوی گشاد می‌پوشیم، نمی‌شود شلوار گشاد هم پوشید، باید این‌ها با هم "ست" شوند.» او که متاهل است، می‌گوید همسر و اعضای خانواده‌اش با پوشیدن ساپورت مشکلی ندارند: «همسرم بارها گفته که دوست دارد من زیباتر به نظر بیایم و خوش‌تیپ باشم.»

سمیه، دختر 26 ساله ‌از شیراز هم بخشی از نظرات نوش آفرین درباره ست کردن لباس‌ها را تایید می‌کند، اما توضیح می‌دهد که‌اساسا چنین پوششی در مناطق جنوبی ایران به صورت سنتی همیشه رواج داشته است. زنان لباس‌های گشاد دارند و شلوارهای تنگ که گاه گلدوزی هم شده‌اند، می‌پوشند. با این وجود سمیه‌از دخترانی که تنها به جنبه‌های جنسی ساپورت پوشیدن توجه‌کنند، انتقاد می‌کند. می‌گوید:«برخی تنها برای این‌که به پسران نشان بدهند اندام سکسی‌تری دارند، ساپورت می‌پوشند.»

اضافه می‌کند:«در جزیره کیش هم گشت ارشاد به ساپورت پوشیدن حساس شده و گیر می‌دهند، اما دختران و به ویژه مسافران اهمیتی نمی‌دهند.» او خودش دلیل دیگری برای ساپورت نپوشیدن دارد:«در گرمای کیش ممکن است لباس‌هایی که خیلی تنگ و چسبان باشند، سبب حساسیت‌های پوستی شود و به همین خاطر، ترجیح می‌دهد شلوارهای گشاد بپوشد.»

 سمیه، 26 ساله که در تهران زندگی می‌کند هم به ‌»ایران‌وایر» می‌گوید:«تنها در میهمانی‌ها ساپورت می‌پوشم. در واقع از ساپورت به عنوان مکمل دامن استفاده‌ می‌کنم. در خیابان چون خیلی پسرها به ساپورت‌ها دقیق می‌شوند، نمی‌پوشم.» اما ساپورت پوشیدن تنها برای دختران مدرن نیست. واکاوی پرسش و پاسخ‌های سایت‌های مذهبی وابسته به حوزه علمیه قم نشان می‌دهند که دختران مذهبی هم چنین از پوشیدن ساپورت بدشان نمی‌آید و خانواده‌هایشان نیز مخالفتی ندارند. دختری از یکی از سایت‌های پاسخ‌گویی مسایل مذهبی پرسیده‌است:«یکی دو هفته ‌است که ‌از ساپورت به جای شلوار در بیرون از خانه ‌استفاده می‌‌کنم، همسرم با این کار مخالف نیست و می‌گوید که پوشش به حساب می‌آید. می‌خواستم بپرسم آیا پوشیدن ساپورت و مانتوهای جدیدی که بدن نما و تا بالای باسن هستند، در بیرون از خانه‌اشکالی دارد؟» پاسخ سایت‌های مذهبی در این موارد روشن است و با بازگشت به رساله مراجع تقلید شیعه می‌نویسند:«پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یا مفسده داشته باشد و زمینه ساز گناه باشد، در برابر نامحرم جایز نیست. مانتویی که بدن‌نما باشد، اگر منظور این است که‌ اندام مشخص باشد، در برابر نامحرم حرام است.»

واکنش‌های اصول‌گرایانه

با وجود نظرهای متنوع و متفاوت دختران و زنان ایرانی درباره پوشیدن ساپورت، واکنش وبلاگ‌نویس‌ها و سایت‌های مذهبی و اصول‌گرای ایرانی یکسان است. مهران موزون، وبلاگ نویس حزب اللهی در وبلاگش در گزارشی دقیق در این باره نوشته‌است: «... از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری‌هایی کرده‌اند که منظره بدن‌نمای از زانو به پایین این پوشش‌ها قدری عجیب است ... بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه‌تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری‌های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی، این ساپورت‌ها نه تنها آفتاب بیش‌تری به خود می‌دیدند بلکه رنگ‌ها و نقوش بیش‌تری را بر اندام باربی‌های تهرانی تجربه می‌کردند. گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به ‌اشتباه می‌انداخت که نکند تنها یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ! پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92، آمار ساپورت‌هایی که صاحبان‌شان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت‌ها برتن می‌کردند شیب تندی به خود گرفت. حالا این روزها ساپورت‌های رنگارنگ در حال فتح خیابان‌های تهران است. اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می‌‌شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و تنها پیراهنی است که تا نیمی از نشیمن‌گاه ‌امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی‌نیم‌تنه تحتانی بدن را برعهده ساپورت نازک و گاه رنگ بدن خویش گذاشته‌اند ... بعید نیست در آینده نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی‌ شاهد باشیم.»

سایت اصول‌گرای «فاطرنیوز» هم در گزارشی به‌این موضوع پرداخته و نوشته‌است:«امسال هم مد پوشش خانم‌ها تغییر کرده‌است. پوشیدن ساق‌شلواری (ساپورت) به جای شلوار، یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق‌شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده‌ این هم کنار می‌رود.»

پايگاه خبري «حاميان ولايت» هم از دیگر رسانه‌هایی است که به ساپورت پوشیدن توجه کرده‌است: «به خدا قسم که ‌اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک می‌شود و به زبان حال می‌گوید آیا این لباس شرم‌آور شایسته بانوان پاک‌دامن ایران اسلامی‌آست؟ در این میان چیزی که قلب را به درد می‌آورد و جریحه‌دار می‌کند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباس‌های زشت است و این‌که‌ آن‌ها در مقابل محارم خود و زنان دیگر به پوشیدن این لباس‌ها افتخار می‌کنند!»

نویسنده‌ این گزارش، طراحان چنین لباس‌هایی را «مرتبط با سازمان‌های جاسوسی دشمن و عناصر ضد انقلاب» معرفی و  هدف‌ آن‌ها را حمله به چادر اعلام کرده‌است.  سایت اصول‌گرای «ندای انقلاب» هم به دختران ساپورت‌پوش هشدار داده‌است:«آیا این خانم‌های به‌ اصطلاح مدپوش تاکنون صفحه‌های جراید را ورق نزده‌اند و حوادث تلخ را نخوانده‌اند که به‌دلیل کنترل نکردن غرایض، چگونه رقم خورده‌است؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم، وی را دزدیده‌اند، چندین بار مورد تجاوز قرار داده‌اند و در آخر جنازه سوخته وی را در گوشه‌ای از بیابان‌های شهر رها کرده‌اند؟»

سایت «تهران‌پرس» اما به مسوولان فرهنگی ایران هشدار داده‌است که « اگر سست بجنبید، آثار بی‌تدبیری شما در بسترسازی مناسب و برخورد به موقع با این معضل در‌آینده گریبان‌گیر شما هم خواهد شد و باید متاسفانه‌این هشدار را بدهیم که در صورت بی‌توجهی به حل این مشکل، "طرح اندلسی" یک بار دیگر پیروز و به ثمر خواهد نشست.»

راهکار چیست و آیا نیازی به راهکار هست؟

متهم دیگر ماجرا در رسانه‌های اصول‌گرا، شبکه‌های اجتماعی مجازی اعلام شده ‌است. به نوشته نویسنده وبلاگ «معبرسایبری»، «ترویج این بی‌بندوباری در شبکه‌های مجازی بسیار قوت گرفته ‌است تا جایی که صفحه‌ها و گروه‌هایی در حمایت از این نوع پوشش ساخته شده ‌که با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شده‌اند.  در بیش‌تر این صفحه‌ها با مشکل جدی‌تری روبه‌رو شدیم. در اقدامی جدید، گروهی با دوربین تلفن همراه خود از ساپورت‌پوشانی که زننده‌ترین نوع پوشش را دارند در خیابان‌ها عکس گرفته و در این صفحه‌ها انتشار می‌دهند و از سایر هم گروهی‌های خود درخواست دارند تا به تحریک کننده‌ترین پوشش امتیاز بدهند.»

اما بررسی محتوایی رسانه‌های مذهبی و اصول‌گرا نشان می‌دهد بیش‌تر این رسانه‌ها خواستار آن شده‌اند که فروش ساپورت در ایران ممنوع شود، سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که تبلیغ ساپورت می‌کنند فیلتر شوند، فیلم‌ها و سریال‌های خارجی که زنان ساپورت‌پوش دارند به هیچ روی نمایش داده نشوند و گشت ارشاد با کسانی که ساپورت می‌پوشند برخورد جدی‌تری کند. آن‌ها پیشنهاد هم داده‌اند که دانشگاه‌ها و اداره‌ها از راه دادن دختران و زنانی که ساپورت پوشیده‌اند، خودداری کنند.

جدال‌های مجازی

در روزهای اخیر موج تازه‌ای از جدال‌ها درباره ساپورت پوشیدن راه ‌افتاده ‌است. هواداران ساپورت‌پوش‌ها، صفحه‌ای در فیس‌بوک دارند و با حرارت تمام به ترویج و تبلیغ ساپورت پوشیدن مشغول هستند. این صفحه فیس‌بوکی با استقبال بسیاری از سوی دختران و پسران ایرانی روبه‌رو شده‌ است. از سوی دیگر، گروهی از مخالفان ساپورت پوشیدن هم صفحه‌ای با عنوان «من از ساپورت منتفر هستم» راه‌اندازی کرده‌اند. آن‌ها نوشته‌اند که «ساپورت در واقع از س+الف+پورت تشکیل شده‌است که‌اشاره دارد به کلمه‌های سکس + آزاد + پورت. ساپورت در حقیقت به معنی دروازه‌ آزاد سکس است و بنیان خانواده را هدف قرار داده‌است.»

به عقیده گردانندگان این صفحه فیس بوکی، «ساپورت پروژه‌ای است که وضعی که هم‌اکنون ما شاهد آن هستیم تنها مرحله ‌اول این پروژه وحشتناک برای برهنه کردن زنان ایرانی و عادی نشان دادن آن در چشم مسولان است.»

 اما در حاشیه‌این واکنش‌های منفی، باید به بازار داغ خرید و فروش اینترنتی ساپورت هم اشاره کرد. انبوهی از سایت‌های فارسی‌زبان، این روزها مشغول تبلیغ ساپورت‌های رنگی، طرح‌دار و با جنس خوب هستند و به مشتریان خود هشدار می‌دهند که فریب جنس‌های چینی را نخورند. حزب‌اللهی‌ها هم به دختران ایرانی هشدار می‌دهند که فریب آمریکایی‌ها را نخورید. دختران ایرانی هم واکنش نشان می‌دهند که ما فریب حرف‌های دروغ شما را نمی‌خوریم. معلوم نیست چه کسی فریب می‌دهد و چه کسی فریب می‌خورد. فعلا ساپورت خوب پوشیده، دیده و پسندیده می‌‌شود.

تغییرات سریع در پوشش جامعه

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
 
با تغییرات سریع در پوشش جامعه به خصوص زنان ، نیاز به نظارت و قانون مند کردن آن جدی تر و حیاتی به نظر می رسد. آنچه امروزه در جامعه مشاهده می شود فضای شهوت آلود برای جوانانی است که قادر به ازدواج و دفع شرعی نیازهای جسمی خود نیستند و به طبع آن آرامش فکری و روانی بر آنها نبوده و نتایج تاسف باری در برخی موارد مترتب خواهد شد. طی سال اخیر پوشیدن لبسی تنگ بنام ساپورت که قبلا در مراسمات خصوصی یا زنانه متداول بود در جامعه به اصطلاح مد شد و هیچ واکنشی در برابر آن صورت نگرفت. متاسفانه آنچه در روزهای اخیر مشاهده می شود نازک شدن آن و کوتاه شدن مانتو است. به زبان ساده اگر این طور پیش برویم تا سال آینده ...

مسئولین محترم فرهنگی و یا هر مسئلی که درد دین دارد باید بداند اگر این کشتی سوراخ شود او نیز غرق خواهد شد. اگر جوان تحریک شود و نتواند به نیاز خود پاسخ گوید آن می شود که در صفحات حوادث روزنامه ها می بینیم و در این بین هیچ کس مصون نیست چرا که فرزندان و خواهران وبرادران شما نیز در این جامعه هستند و حتما ایت آتش دامن آنها را خواهد گرفت. با این شرایط بنده امیدی به سلامت اخلاقی پیر مردها هم ندارم چه برسد به جوانها و این شرایط متاسفانه به دلیل عدم احساس خطر جامعه هر روز بدتر می شود. بنده به خواهران عزیز هشدار می دهم که اولین کسانی که در آشفته بازار ضرر می کنند ایشان هستند و امیدوارم که خودشان از طریق سازمانهای غیر دولتی اقدامی برای این منظور نمئه و دنبال راه چاره باشند که ان شاء الله پیدا خواهند کرد.

بنده به عنوان مرد باید اعتذاف کنم در این جامعه امنیت ندارم و اگر در ایران هم نثل اروپا و آمریکا امکان پیگیری آزاری که از دیگران به شما میرسد وجود داشت تا به حال از چنذین نفر بدلیل بازی با روح و روان ام شکایت می کردم و این را حق خود می دانم که در جامعه آزاد احساس آرامش روانی داشه یاشم. این خطر به جائی رسیده که برخی از تمام ابزار خود برای جلب توجه استفاده می نمایند و به اصطلاح تمام قوانین اسلام و جامعه را دور زده اند. به امید روزی که بتوانیم از امنیت اخلاقی بهره برده و با آرامش در خیابان قدم بزنیم.