وضعیت حجاب در شهرستانها

به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، شامگاه دوشنبه نشست صیانت از حقوق شهروندی استان کهگیلویه و بویراحمد در محل سالن شماره دو استانداری با حضور مدیران مدعو و به ریاست معاون سیاسی امنیتی استاندار برگزار شد.

در این نشست غلامعلی رضوانی با بیان اینکه بدحجابی موجب بسیاری از ناهنجاری‌ها در جامعه شده، اظهار کرد: ریشه همه ناهنجاری‌ها و کجروی‌های اجتماعی در بدحجابی است.

معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: حجاب تنها متعلق به زنان نیست بلکه مرد نیز باید پوشش خود را آن‌گونه که دین خدا گفته حفظ کند.

این مسئول افزود: به همین خاطر بازرسی از اماکن عمومی و دولتی برای سامان دادن به وضعیت بدحجابی ضروری است.

رضوانی از لزوم بازرسی در محیط‌های اداری این استان در راستای پی بردن به وضعیت حجاب و عفاف سخن به میان آورد و گفت: این کار درستی نیست که یک آقا و خانم را به عنوان همکار در یک اتاق قرار می‌دهیم و یا اینکه برخی مدیران بخواهند برای خود منشی خانم بگذارند.

وی خواستار تحرک بیشتر و جدی‌تر ستاد امر به معروف و نهی از منکر در پارک‌ها و گردشگاه‌ها و ورزشگاه‌ها و سایر اماکن عمومی شد و افزود: همه در برابر ناهنجاری‌ها و کم کردن آن‌ها در جامعه مسئول بوده و در جلساتی این‌گونه منتظر شنیدن راه‌حل‌ها هستیم.

معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد با بیان اینکه لازم است به صورت مصداقی در این موضوعات وارد شویم، گفت: کلی‌گویی دردی را در چاره‌جویی برای رفع معضلات اجتماعی دوا نمی‌کند.

رضوانی گفت: در برخی اماکن عمومی از جمله در فروشگاه‌های زنجیره‌ای استان شاهد ناهنجاری‌هایی هستیم که لازم است مسئولان صنعت و تجارت در این زمینه به درستی وارد میدان شده و تذکر دهند.

وی با بیان اینکه مصوبات نباید تنها برای مرکز استان و شهر یاسوج باشد، خاطرنشان کرد: در سراسر استان باید برنامه‌ریزی شود تا بتوان معضلات اجتماعی و در رأس آن‌ها بدحجابی را کنترل کرد.

عقب ماندگی فکری مسئولان در مورد فن آوری های روز! چه بر سر ایران می آید؟

درتمام دنیا از فناوری های روز استقبال می شود جز ایران ...   به راستی چرا؟
در این پست ، متنی از خبرگزاری دانشجو نقل گردیده که جای بسی تامل دارد...
 
 
خبرگزاری دانشجو:  سیم کارت های رایتل با قیمتی ارزان در حالی به سرعت در کشورمان توزیع می شود که آسیب های آن بسیار بیشتر از فواید آن است و ضربه های جدی بر پیکر خانواده ها وارد می کند.
 
مگر نه این که مقام معظم رهبری بارها به مسئولان توصیه کرده اند که مراقب برنامه های فاسد فرهنگی دشمن باشند؛ چرا که دشمنان این مملکت ایمان و اعتقاد ملت شریف ایران را هدف قرار داده اند.
 
سیم کارت های رایتل به دلیل قیمت ارزان و در دسترس بودنش، بسیار مخرب تر از اینترنت است، این اپراتور با  قرار دادن دو نامحرم در مقابل هم باعث فوران احساسات و عواطف بین دو شخص شده و جوانان را به دره فساد و لذت های پوچ پرتاب می‌کند.
 
با ورود  این سیم کارت زمینه فساد و گناه در جامعه به شدت افزایش می یابد و باید در آینده‌ای نه چندان دور منتظر خسارت‌های جبران ناپذیری چون نزاع های خانوادگی، شک و بدبینی بین افراد باشیم.
 
رایتل ضربه مهلکی بر  پیکر خانواده های اصیل ایرانی وارد می کند، آیا متولیان این طرح به این امر واقف نیستند؟؟!!!!
 
به نظر کارشناسان رایتل با فراهم کردن عناصر ارتباط چون نگاه، صدا، ایما و اشاره و نوشتار تقریبا همه نوع ارتباط را فراهم می‌کند و جوانی که همه احساس خود را به صورت نامشروع در ارتباط  تصویری رایتل خرج کند؛ به یقین نمی تواند زندگی موفقی با همسر خود داشته باشد؛ اگر خوشبینانه بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم و آخر این ازدواج را طلاق ندانیم، حاصل این ازدواج فرزندانی می شوند که در جامعه بسیار آسیب پذیرند.
 
رایتل بنیاد خانواده ها را از هم می پاشد، سلامت و عفت عمومی جامعه را به شدت تهدید می کند و کشوری که سلامت روحی و روانی نداشته باشد، پیشرفتی ندارد، پس باید فاتحه این کشور را خواند!
 
سیم کارت های رایتل کاملاٌ مغایر با معیار و ملاک های اسلامی هستند، رایتل مرز حریم ها و حرمت های بین زن و مرد را که در اسلام به آن بسیار تاکید شده است را در می نوردد، زمینه خلوت افراد را با یکدیگر به وجود آورده و این موضوع را به امری رایج  بین جوانان تبدیل می کند.
 
نباید گول ظاهر تکنولوژی غرب را خورد و به همین سادگی اجازه دهیم که چنین وسیله ای با تمامی مضراتش وارد جامعه  اسلامی شود که در غیر این صورت به یقین باید در آینده ای نه چندان دور منتظر پیامد های هولناک آن باشیم.
 
حال با تمامی این اوصاف با رایتل چه ارزش هایی را به دست آورده و چه ارزش هایی را از دست می دهیم؟
 
واقعا چه نیازی به تصویری کردن مکالمات تلفنی وجود دارد؟ مسئولان تا چه حد به عواقب و مشکلاتی که در آینده گریبان گیر  افراد جامعه می شود، فکر کرده اند؟
 
مراجع عظام تقلید نیز، رایتل را منشاء مفاسد اخلاقی و اجتماعی در جامعه دانستند و با توجه به اینکه رایتل عفت عمومی را تهدید می کند، اقدام به انجام آن را جایز نمی دانند.
 
اما در جواب کسانی که ما را متهم به تحجر می کنند، باید بر این امر واقف باشیم که دین ما هر روز بیشتر از گذشته در زندگی ما پررنگتر می شود، در کتاب آسمانی ما آمده است که شراب فایده هایی اندک دارد؛ اما ضرر آن بسیار بیشتر از فایده اش است.
 
به آسانی می توان این قاعده را بر رایتل هم تعمیم داشت، شاید رایتل دارای اندک فوایدی هم باشد؛ اما یادمان باشد که هر انسانی حریمی دارد که برای خودش ارزشمند است و باید از حریم خود پاسداری کنیم.
 
امید است مسئولان و متولیان این پروژه جوابی درخور، برای خانواده های معظم 300 هزار شهید و ملت شریف ایران داشته باشند.

پاسخ مديركل روابط عمومي صدا و سيما در خصوص تفكيك جنسيتي در برتامه ها

پیش از تعطیلات نوروز اخباری مبنی بر تفکیک جنسیتی مجریان تلویزیون براساس میهمانان آنها مطرح شده بود بدین صورت که مجریان مرد با میهمانان مرد و مجریان زن با میهمانان زن گفتگو کنند. هرچند این امر به صورت رسمی ابلاغ نشد اما در بعضی برنامه‌های تلویزیون مانند سین مثل سریال چنین کاری اتفاق افتاد.


مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما معتقد است که هرچند این کار مطلوب است اما منعی برای آنکه مجری مرد با میهمان زن صحبت کند و یا مجری زن با میهمان مرد صحبت کند در صدا و سیما وجود ندارد.


تقی سهرابی(مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اعلام این مطلب افزود: سازمان صدا و سیما در چند سال اخیر با یک برنامه‌ریزی منظم توانسته است مجریان و کارشناسان خوبی را در دو گروه زنان و مردان آموزش و جذب کند و این مجریان امروزه در حوزه‌های مختلف تخصصی آموزش دیده‌اند.


وی ادامه داد: مطلوب این است زمانی که میهمان یا کارشناس برنامه‌ای زن است؛ مجری و یا فردی که با وی گفتگو می‌کند نیز زن باشد و یا زمانی که میهمان و کارشناس مرد است؛ مجری برنامه نیز مرد باشد زیرا این امر هم برای مخاطبان جذاب‌تر است و راضی هستند و هم بسیاری از میهمانان و کارشناسان از این تصمیم استقبال کرده‌اند.


سهرابی افزود: بسیاری از میهمانان یا کارشناسان زن تقاضا داشته‌اند که در صورت امکان فردی که با آنها صحبت می‌کند؛ زن باشد و همین امر برای مردان نیز اتفاق افتاده است و زمانی که میهمان و مجری هر دو زن یا مرد هستند، ارتباط راحت و بهتری برقرار می‌شود و گفتگوها بهتر صورت می‌گیرد.


مدیرکل روابط عمومی صدا و سیما تاکید کرد: اما اینکه گفته شود بخشنامه‌ای در این زمینه صادر شده و یا منعی برای گفتگوی مجریان مرد با میهمانان و یا کارشناسان زن و همچنین مجریان زن با کارشناسان و یا میهمانان مردم وجود داشته باشد، در كار نیست.

منبع: ایلنا

آيا صدا و سيما در جهت طالبانيسم گام برميدارد؟

تفکیک جنسیتی مجریان و میهمانان سیما اجرایی شد

سی.ای.ان: تفکیک جنسیتی بازیگران و مجریان تلویزیونی در برنامه‌های زنده تلویزیونی، سرانجام به طور رسمی از برنامه «سین مثل سریال» شروع شد.

تفکیک جنسیتی ، صدا و سیما ، مجری ، سریال

به گزارش سی.آی.ان  تذکرات درباره نوع برخورد مجریان و مهمانان زن و مرد در برنامه‌های زنده تلویزیونی، موجب شد تا از آخرین ماه‌های سال 91، شایعه «ابلاغ قانون تفکیک جنسیتی در برنامه‌های تلویزیونی» قوت بگیرد و سپس طرح این قانون رسانه‌ای شد. در ادامه، در برخی برنامه‌ها ردپایی از این تفکیک دیده شد تا برنامه «سین مثل سریال» نوروز 92 که به عینه می‌توان تفکیک مجریان و بازیگران زن و مرد را دید چنانکه مجری مرد با مهمان مرد این برنامه صحبت می‌کند و مجری زن با مهمان زن. 

 

در این که قواعد تلویزیون می‌تواند در کشور ما بومی باشد، شکی نیست اما آیا کسی هست که نسبت به شخصیت و باورهای اخلاقی و عرفی مجریان و هنرمندان فعال در عرصه‌های مختلف هنری و رسانه‌ای شک داشته باشد؟ آیا هیچ مجری مردی تاکنون در سیما حرمت یک مهمان زن را زیر سئوال برده؟ آیا اصولا «حفظ حرمت‌ها» با «رعایت مساله محرم و نامحرم میان مجریان و میهمانان» در کارهای نمایشی برابر است؟ و آیا این دست تفکیک‌ها که بیشتر به بدعت می‌ماند (آن هم بعد از سالها که از پیروزی انقلاب اسلامی زمان می‌گذرد) از منطق جامعه‌شناسانه و روانشناسانه درستی بهره می‌گیرند؟ 

 

البته به نظر می‌رسد این طرح در مرحله آزمایشی خود باشد اما به واقع باید گفت اگر قرار باشد اینگونه تصمیم‌گیری در سایر کارهای نمایشی نیز در نظر گرفته شود، دیگر نمی‌توان به باورپذیری سریال‌ها و سایر برنامه‌هایی که قرار است برشی از جامعه باشند، امیدوار بود.

 

شنيدن صداي زن براي مرد نامحرم حرام است !؟

   eslam-islam.blogspot.com

عورت بودن صداي زن براي مرد: در حرمت شنواندن زن صداي خود را به نامحرم و بلند سخن گفتن در جايي كه نامحرم وجود دارد و حرمت شنيدن مرد نامحرم صداي زن را ميان فقيهان اختلاف است. برخي با استناد به عورت بودن صداي زن، دو نتيجه گرفته‌اند: اولاً، او را از بلند كردن صداي خود و شنواندن به ديگران در مجالسي كه نامحرم وجود دارد، منع كرده‌اند و از اين‌رو، اذان زن را براي نماز جماعتي كه مردان حضور دارند، مجزي ندانسته و جهر به حمد و سوره را در نمازهاي جهريه بر زن واجب ندانسته، بلكه حرام و مفسد عبادت دانسته‌اند.52 ثانيا، شنيدن صداي زن نامحرم را براي مردان به طور مطلق، اعم از اينكه به قصد تلذذ باشد يا نباشد و اعم از اينكه مفسده‌اي بر او مترتّب بشود يا نه، حرام كرده‌اند.53 اما اكثر قريب به اتفاق فقيهان با اين ديدگاه موافق نبوده و آن را سخني بي‌دليل و مخالف سيره قطعي متصل به زمان معصوم و رفتار معصومان در سخن گفتن با زنان نامحرم دانسته54 و حرمت شنيدن صداي زن را منحصر به صورتي دانسته‌اند كه با قصد لذت همراه باشد و يا بر آن مفسده‌اي مترتّب شود.

خداوند از نصب و راه‌اندازی «رایتل» راضی نیست !!!

 

رایتل+محرم و نامحرم+چادر+بی حجاب

حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفته هرگونه پیشرفت علمی «مضر» به حال تقوا و پاکدامنی جامعه «حرام» است و خداوند از نصب و راه‌اندازی «رایتل» راضی نیست.

به گزارش روز پنجشنبه (هشتم فروردین) خبرگزاری «رسا»٬ آقای ممدوحی در پاسخ کوتاه خود در خصوص حکم نصب و راه‌اندازی رایتل اظهار کرده است: «قطعاً مرضی خدا و امام زمان نیست و باید آن را منع نمود.»

وی افزوده که «فساد گستردة رایتل قطعی است و در شرایط فعلی جامعه، راه‌اندازی آن بسترسازی برای فساد مضاعف است.»

این نماینده مجلس خبرگان رهبری اضافه کرده «هر گونه پیشرفت علمی مضر به حال تقوی و پاکدامنی جامعه قطعا حرام و حیثیت علمی و فنی مسأله ربطی به شیوع فساد ندارد.»

راه‌اندازی خدمات تصویری سیم کارت‌های اپراتور سوم تلفن همراه (رایتل) در ایران با اعتراض گروهی از نمایندگان مجلس و برخی مراجع تقلید مواجه شده است.

۱۴ بهمن ماه سال گذشته ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم با صدور فتوایی از شرکت‌های خصوصی و دولتی خواسته بود از خدمات تصویری «رایتل» استفاده نکنند.

علی طاهری٬ سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس سوم بهمن ماه نیز از نگرانی اعضای این کمیسیون در مورد عدم رعایت شئونات اسلامی در مکالمات تصویری اپراتور جدید تلفن همراه (رایتل) خبر داده بود.

آقای طاهری گفته بود سیم‌کارت «رایتل» علاوه بر صوت، تصویر را هم منتقل می‌کند که این موضوع باعث بروز نگرانی‌هایی در میان «متدینین» جامعه شده است.

آيا گوش دادن صداي زن حرام است؟ (خاطره اي از دكتر خزعلي)

دوره اول انتشار "کتاب سفید" - بانک اطلاعات پزشکی - بود، تیزری زیبا از پرواز حواصیل با آهنگسازی استاد مجید انتظامی تهیه کردیم، بلندای پرواز حواصیل را صدای گروه کُر از دوردست همراهی می کرد، به زحمت می شد تشخیص داد که صدای کُر از جمعیت زنان است، صداوسیما از پخش تیزر کتاب سفید به دلیل کُرزنان ممانعت بعمل آورد. استاد بجای هماوایی زیبای انسانی، نغمه دلنشین ویولن را جایگزین کردند، همان شب ضیافت افطار میهمان مرحوم آیت الله مروی(معاونت اول قوه قضائیه) بودیم، بعضی از دوستان روحانی ایشان هم حضور داشتند، بعد از افطار ضمن نقد این رفتار صداوسیما، چون محفل را طلبگی دیدم، سؤالی شرعی طرح کردم که پاسخی نداشتند و اینک آن سؤال بی پاسخ را به میهمانان سایت تقدیم می کنم. عرض کردم: « در عالم آیا ازدواجی بین معصومین جزء علی (ع) و فاطمه (س) وجود دارد؟ آنهم به دست خاتم الانبیاء (ص)، مراسم دامادی علی (ع) برادر و وصی رسول خدا، امیرالمؤمنین و ابوالائمه (علیه السلام) است و عروس سیده زنان دو عالم یگانه معصومه دنیاست، عاقد خاتم الانبیاء و سید المرسلین (صلوات الله وسلامه علیه) معصوم نخست و اسوه حسنه است و قول و فعل و تقریر او حجت است. از خانه پیامبر (ص) تا حی قبا که خانه زوج آسمانی ماست 9 کیلومتر راه است، عروس را بر ناقه می­نشانند ریسمان شتر دردست سلمان فارسی است وگرد ناقه را زنان پیامبر(ص) - که به تعبیر کلام الله امهات مؤمنین هستند - گرفته اند، در کتب روایی و تاریخی نگاشته اند، که گرداگرد ناقه عروس، زنان پیامبر شعر می­خواندند، آنهم اشعار شاد عروسی نه نوحه و عزا! و ذکر کرده اند که عایشه می خواند: "فاطمه خیر بنات بشر و وجهها یشبه وجه القمر" (فاطمه بهترین دختران بشراست و روی او چون روی ماه زیباست) این ترانه و آوازها برای جشن عروسی فاطمه است و با صدای ام المؤمنین خوانده می شود، صدای زنده زنان پیامبر است که فضای کوچه های مدینه النبی را پر از سرور و شادی می کند و ام ابیها(س) به خانه شوی می­رود. حال چگونه است که امروز صدای زن را حرام می دانید ، کدام فقیه و مرجع شیعی صدای زن را فی نفسه عورت می داند و استماع آنرا حرام می شمارد، از متحجرین و وا پس مانده هاکه بگذریم، همان کسانی که تکلیف می کردند زن هنگام سخن گفتند یک انگشت خود را در دهان فرو برد تا صدای او عوض شود و اجازه نمی دادند که زن به برادر همسرش نیز سلام کند، او را در پستوی خانه می کردند و می گفتند مسجد زن پستوی خانه است و اجازه حضور در مسجد نیز به او نمی دادند ( اکنون نیز در اکثر مساجد حجاز محلی برای نماز بانوان وجود ندارد)، کسانی که زن را " بز " می خواندند و اگر احترام می کردند او را " منزل " می نامیدند، نهایت تکریم زن عنوان " والده آقا مصطفی" یا " والده بچه ها " بود، که اشاره به فقد ارزش ذاتی داشت و او فقط موجودی بود که برای آنها بچه می زایید و مادر بچه ها بود، 

موج رسانه اي " خواننده با حجاب " به تابناك هم رسيد !!!

تابناك نوشت، همان گونه که پیش بینی می شد و مخاطبان نیز به این بازی پی برده بودند، یکی از برنامه های محوری «من و تو» بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب، با یک چینش حساب شده، یک دختر محجبه را در مسابقه خوانندگی اش راه داد و برنده یک دوره از این مسابقه کرد تا این پیغام را پیش روی مخاطب ایرانی قرار دهد که در رویکردی پاردوکسیکال می توان هر عملی که در اسلام حرام است را انجام داد و خود را متعهد به عمل به احکام اسلام نیز جلوه داد!



به گزارش «تابناک»، «آکادمی گوگوش» یکی از برنامه های محوری است که برای این شبکه بیننده جذب کرده و بسیاری از مخاطبان این شبکه ماهواره ای فارسی زبان تصور می کنند این برنامه برای شناسایی استعدادهای خوانندگی و معرفی آنها به افکارعمومی و در واقع یک سکوی پرش برای مستعدها در حوزه موسیقی پاپ محسوب می شود اما با گذشت چند دوره از برگزاری این برنامه و مشخص شدن فرجام خوانندگان این برنامه، همه چیز رنگ باخت.



برگزیدگان این برنامه که عمدتاً ار سطح متوسطی برخوردار بودند، با جایزه نقدی نه چندان بالای این برنامه تنها چند ویدئوکلیپ مستقل ساختند و به واسطه آنکه از توانمندی بالایی برخوردار نبودند، خیلی زود به حاشیه رفتند و حتی در میان آن گروه از خوانندگان متوسط آن سوی آبی نیز نتوانستند به مقبولیت و ماندگاری حداقلی دست یابند و کار تا آنجا بالا گرفت که برخی از آنها با حضور در دیگر شبکه های ماهواره ای به نادیده گرفته شدن توسط مسئولان برنامه ای که منتخبش بودند، اعتراض کردند.


با این وجود، این برنامه همچنان استمرار یافته و در دور تازه این برنامه یک اتفاق جالب افتاد که اگر کلیت این برنامه برای پیگیری همین اتفاق طراحی شده باشد نیز دور از انتظار نیست. یک دختر جوان که عنوان می کند همسری آلمانی دارد، با حجاب کامل که حتی در ایران نیز از سوی هر دختری رعایت نمی شود، به جمع نفرات برتر راه می یابد و مرحله به مرحله پیش می آید.

این دختر برای حفظ حدود شرعی حتی با مردان در این برنامه دست نمی دهد و در این زمینه ها قائل به احکام دینی تشیع است اما در عین حال یکی از محکم ترین احکام دینی که تمامی مراجع تشیع بر آن وحدت نظر دارند را نادیده می گیرد و بر احکام دیگر تاکید می ورزد. این نوع برخورد با دین یکی از انگلیسی ترین شیوه های برخورد با اعتقادات سایر ملل تلقی می شود که با حفظ پوسته و سطح دین نظیر حجاب مشکلی ندارد اما به شدت پیگیر به تغییر تمامی لایه زیرین دین است.


جالب اینکه این دختر محجبه در نهایت ساعتی پیش به عنوان خواننده برتر این دوره از این برنامه نیز انتخاب شد و به واقع این پیغام غیرمستقیم برای تماشاچی ارسال شد که می توان ظاهر دینی داشت و دیگر احکام را نیز رعایت نکرد و من باب مثال با حجاب بود اما رقاصه بود یا دست به شرب خمر زد یا مکرر دروغ گفت و خیانت کرد. این قرائت پرتناقض از دین ساده تر از کنار گذاشتن کامل دین مورد توجه قرار می گیرد و از این منظر در این برنامه نیز به صورت کاملاً حساب شده، چنین جمع بندی برای مخاطب پیش کشید.

بی شک اگر یک زن غیرمحجبه در این برنامه بخواند و برگزیده شود که اتفاق مسبوق به سابقه ای بوده، جای تعجب ندارد، چرا که طبیعتاً به هیچ یک از احکام قائل نیست اما چنین پارادوکسی و اینکه می توان با حفظ حجاب خواننده موفق شد، به شدت عجیب است. به هر حال می توان چند صدای سطح پایین را با یک دختر دارای صدای متوسط در چنین مسابقه ای در یک گروه قرار داد و رای ها را به یک سو جهت دهی کرد تا چنین نتیجه گیری برسد، هرچند شاید چنین رویه ای کاملاً اتفاقی بوده باشد!

در هر صورت این اتفاق بدون برنامه ریزی صورت پذیرفته باشد یا این برنامه با آمارهای غیرمنطقی رای دهندگانش یک طراحی ویژه را در پیش گرفته باشند، هر انسان فاقد حداقل منطق می تواند درک کند که چنین پارادوکسی را نمی توان به مخاطب ایرانی ارائه کرد و توقع پذیرشش را داشت و برای عادی سازی چنین فتواهای تازه و من درآوردی، نیاز به ده ها برنده محجبه دیگر در این سلسله برنامه هاست!

پيروزي ارميا و پيروزي اسلام ليبرال !

ی: آغاز تعطیلات نوروزی جمعی از ما ایرانیان، با پیروزی ارمیا در آکادمی گوگوش همراه بود. ارمیا که وجود روسری اش به او ویژگی خاصی در مجموعه هنرجویان آکادمی  بخشیده بود در مسابقه آوازخوانی  با رقیبان خود، سرانجام با رأی مردم، نفر اول آکادمی گوگوش شد. در طول برگزاری مسابقه نفس گیر هنرجویان، ما شاهد چالش های فراوانی بودیم که در مقیاسی کلان تر در بطن جامعه ما وجود دارد: ارمیا و امیرحسین و امیر بهمن سه نفری بودند که در موردشان حرف و حدیث های فراوانی ایجاد شد. اولی و دومی، کلیشه های عمومی از زن و مرد را به چالش می کشید و نشان دهنده شکاف جنسیتی در جامعه ما بود و امیر بهمن که تبارش به ایل بختیاری و لرستان می رسید، شکاف قومیتی را در جامعه ما به نمایش می گذاشت. چنین بود که چالش های جنسیتی و قومیتی موجود در جامعه ما نیز به نوعی در این برنامه تلویزیونی بازتاب پیدا کرد. هر چند احتمالا اگر دلسا یکی دیگر از هنرجویان آکادمی، ظرفیت برانگیزاننده و ویژگی های مشخصه آذری خود را قبل از حذف شدنش می توانست بروز دهد حتما او هم نشان چالشی دیگر یعنی شکاف تبعیض های زبانی می شد که شاید کاراکتر دلسا و روحیه حساس او  آمادگی آنرا نداشت.

 

اما در این میان مهم ترین چالش جامعه ما در کاراکتر ویژۀ ارمیا بروز کرد یعنی چالش میان اسلام لیبرال و شخصی با اسلام بنیادگرا و سیاسی. که در نهایت جامعه ایران با رأی بالا به ارمیا و برگزیدن او، در واقع به اسلام لیبرال و اسلامی که انتخابی شخصی و قلبی است رأی مثبت داد. شایدم از یک نگاه، برنده شدن ارمیا این دختر محجبه و مقید، اتفاق مهمی باشد زیرا جامعه ایران در رفراندم سال 1358، به اسلام سیاسی و بنیادگرا رأی داده بود ولی در سال 1392، در رفراندومی کوچک نشان داد که با اسلام بنیادگرا و سیاسی خداحافظی کرده و به اسلام لیبرال و مداراجو  رو آورده است و این انتخاب نشان می دهد که گرایش رو به گسترش در جامعه ایران از رویکردهای ایدئولوژیک فاصله گرفته است. به همین علت است که می بینیم دو گروه ایدئولوژیک به آن واکنش منفی نشان دادند، یکی حاکمیت با رویکرد اسلام ایدئولوژیک و سیاسی و دیگری گروه ها و افراد با رویکردهای ایدئولوژیک سکولار. در عالم واقعیت، دو سر طیفی که غیردموکراتیک می اندیشند و به دنبال ساختن انسان های ایدئولوژیک هستند از پیروزی ارمیا نگران شدند و آنرا به نوعی نفی ایدئولوژی خود از سوی افکار عمومی نسل جوان جامعه تلقی کردند.

 

در چند هفته رقابت فشرده بین هنرجویان آکادمی، ارمیا و امیرحسین، توانستند کلیشه های رایج و عمومی از زن و مرد را بشکنند و همین نیز نشاندهنده چالش مهم دیگری در جامعه ما بود. برخی از فمینیست ها شاید ارمیا را نشان دهنده و تبلور مدلهای فمینیستی ندانند اما واقعیت آن است که اتفاقا در جامعه ما، ارمیا نشان دهنده شکسته شدن کلیشه های جنسیتی از زنی بود که از سوی حاکمیت و نهادهای رسمی تعریف می شد. برخی او را مملو از تناقض دانسته اند ولی مگر معنای جامعه مدرن غیر از این است؟ جامعه مدرن، جامعه ای پر از تناقض است که کلیشه های مشخص و مرزهای معین را در می نوردد و ارمیا هم در سطحی عمومی (و نه در سطح محافل روشنفکری و فمینیستی) توانست در حافظه جمعی ایرانیان و در سطحی گسترده، برخی از کلیشه های رسمی و تعریف شده از زن را بشکند.

 

شکستن کلیشه های جنسیتی این نیست که همه آن کلیشه ها به یکباره و به طرزی انقلابی شکسته شوند بلکه همیشه در هر جامعه ای این کلیشه ها کم کم و با خرده‌‌نمادهایی که هر دوره متفاوت هستند و در فرد و گروه هایی از جامعه بازنمایی می شوند شکسته می شود. برخی شاید بگویند که مثلا ندا دختری که رقیب فینالیست ارمیا بود  کلیشه های جنسیتی را بیشتر از ارمیا شکسته ولی واقعیت چیز دیگری به ما می گوید و آن این که ندا از جنس یک گروه دیگر  است ولی ارمیا از جنس میلیون ها زن ایرانی امروز است که عادت کرده اند روسری بر سرشان باشد ولی بلندپروازی های خود را نیز پیش ببرند. ارمیا دو بچه دارد که آنها را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال تحقق آرزوها و بلندپروازی هایش قدم گذاشته است. درحالی که ندا یک دختر مجرد از نسل دوم ایرانیان مهاجر، و در سن جوانی است و مانند هر دختر جوان معمولا یک سری بلندپروازی های خاص سنین خود را دارد و مثل بقیه دخترهای مجرد و جوان، به دنبال آرزوهایش می رود. اما ارمیاست که به رغم زندگی مشترک و حضور دو بچه خردسال در خانه،  در سن سی و چند سالگی قرار گرفته که چنین موقعیتی برای زنان معمولی ایران عمدتا طلیعه چشم پوشی و گذشتن از بلندپروازی ها و انتقال این آرزوها به بچه هایشان است، با این حال ارمیا بچه هایش را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال بلندپروازی اش رفته است. در واقعیت، این ارمیاست که کلیشه ای جنسیتی را در فرهنگ عمومی و پدرسالار  ما، شکسته است.

 

از سوی دیگر ندا  کلیشه ای را با توجه به نوع زندگی و خانوادگی اش نشکسته بلکه ا

حجاب اختیاری و آوازخوانی دختر با حجاب

نعیمه دوستدار - عده‌ای به اعتماد به نفسش آفرین می‌گویند و از اینکه اظهار نظر دیگران و باورهای مسلمانان متعصب را سد راه ندیده و خود را در معرض قضاوت دیگران گذاشته است، به او تبریک می‌گویند.

 در مقابل شمار کسانی که با انواع و اقسام لقب‌های توهین‌آمیز او را نامیده‌اند، کم نیست. «عامل رژیم»، «متناقض»، «متظاهر»، «ریاکار»، «بی‌دین»، «مومن مسجد ندیده»، «لچک به سر»، «پتو به کله»، «مصداق شعر ایرج‌میرزا» و «کچل» تنها چند نمونه از لقب‌هایی هستند که به او داده شده است. او «ارمیا»ست، زن ۳۱ ساله‌ای متولد خمین و ساکن آلمان که در یک برنامه تلویزیونی در شبکه «من و تو»، در رقابتی برای خواننده شدن شرکت کرده است.

 ارمیا شاید با پذیرش اینکه شرکت در چنین مسابقه‌ای او را در معرض اظهار‌نظرهای گوناگون قرار می‌دهد از خود شجاعت نشان داده باشد، اما شاید هرگز فکر نمی‌کرد که روسری بر سر کردن او - حالا کمی کمتر - همچون تن برهنه گلشیفته فراهانی، پرحاشیه شود.

 ۱: نه رومی روم نه زنگی زنگ

 مخالفان حضور ارمیا به عنوان خواننده، لزوماً مذهبی نیستند، اما بیشتر آنها به دلیل پرورش پیدا کردن در یک کشور مذهبی با حکومت اسلامی، آن بخش از احکامی را که مربوط به آواز خواندن زنان و ممنوعیت آن می‌شود، از حفظ هستند.

نسیم سرابندی: «فکر می‌کنم همه انسان‌ها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام می‌دهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداق‌های تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوه‌ای دیگر می‌اندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمی‌بایست در پی‌اش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه می‌رویم.»

آنها متفق‌القول‌اند که اگر ارمیا معتقد به اسلام است، باید احکام آن را هم بدون قید و شرط بپذیرد و به اصطلاح آنها، یا «رومی روم» باشد یا «زنگی زنگ». در غیر این صورت، رفتاری متناقض از خود نشان داده و اسلام را هم به بازی گرفته است. به باور این عده، تمام مسلمانانی که به برخی از رفتارهای دینی پایبندند و از برخی دیگر عدول می‌کنند، دچار همین تناقض‌اند.

 نسیم سرابندی، فعال دانشجویی که مسائل زنان را هم پیگیری می‌کند، درباره این شیوه استدلال معتقد است: «استدلال می کنند که رفتار این خانم تناقض دارد. اولا باحجاب است، دوم اینکه همسری مسیحی دارد یا خانواده همسرش مسیحی هستند. سوم اینکه از خط قرمزهای شخصی سخن می‌گوید، اما با وجود همه اینها آواز می‌خواند. تناقض را بارها از زبان بسیاری از فعالان شنیده‌ام ولی فکر می‌کنم همه انسان‌ها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام می‌دهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداق‌های تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوه‌ای دیگر می‌اندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمی‌بایست در پی‌اش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه می‌رویم.»

 ۲: تفکرات مردسالارانه در احکام فقهی

 قضاوت درباره اسلامی بودن یا نبودن عمل این زن جوان، در حالی صورت می‌گیرد که اتفاق نظری درباره منشاء این نوع احکام فقهی و لازم‌الاجرا بودن آنها حتی در میان خود افراد معتقد به مذهب وجود ندارد.

 به باور بسیاری، احکام اسلام که در قالب نظریات فقهی بیان شده‌اند، به معنی «اسلام» نیستند بلکه روح دین تنها بر مشخص کردن برخی چهارچوب‌ها تاکید دارد و خارج از آن، احکام فقهی نظیر احکامی که حقوق زنان را در مسائل اجتماعی و فردی نقض می‌کنند، تنها بر‌آمده از نظرات شخصی قفهاست که به دلیل حاکمیت تفکرات مردسالارانه یا به اقتضای زمان، به آن شکل صادر شده است.

 حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، اعمال این نوع محدودیت‌ها را برای زنان برآمده از زمینه‌‌های تاریخی و اجتماعی می‌داند و معتقد است: «اصولا نگاه به زن موضوعی است که به زمینه‌های ذهنی اجتماعی و سیاسی فراوان برمی‌گردد و لزوماً ارتباط خاصی با مذهب ندارد. آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظ‌تر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیت‌های جامعه نیست. بر این اساس، مسلمانان صدر اسلام و بعدها مفسران، همه تحت تاثیر نگاه منفی به زن بوده‌اند. این نگاه منفی به شکل‌های مختلف خود را بروز داده؛ نگاه به رابطه جنسی، چهره و اندام زن، صدای زن و .... نگاه منفی بر این اساس بوده که زن محور شر است.»

 حسن یوسفی اشکوری: آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظ‌تر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیت‌های جامعه نیست.

آقای اشکوری می‌گوید که ممنوعیت خوانندگی برای زنان یک موضوع فقهی است نه اسلامی: «به طور خاص در مورد خوانندگی زنان، در خود قرآن که سند اصلی اسلام است، هیچ آیه‌ای در نفی یا اثبات وجود ندارد؛ یعنی نه می‌توان استنباط کرد که زن این حق را دارد، نه می‌توان در تایید آن چیزی یافت. اما در مورد قفه پاسخ مثبت است، حرمت خوانندگی زن در فقه سنی و شیعه مطرح است. سند و مدرک فقها در این زمینه قرآن نیست، برخی روایات است که ۲۰۰ سال بعد از پیامبر نوشته و به شکل مکتوب جمع‌آوری شده‌اند. این روایات، مانند دیگر روایاتی هستند که در مورد زنان آمده و همان دیدگاه منفی درباره زن را دارد و به دنبال خود، پیامدهایی به وجود آورده: زن و مرد باید از هم هرچه دورتر باشند. مثلا بین دو تا زن ننشینید که اگر بنشینید شیطان میان‌شان هست. به این معنا، رابطه زن و مرد در امور جنسی خلاصه شده و زن، عامل گناه و مظهر شر است؛ پس باید هرچه زن را از مرد دورتر کرد. این تفکر، بر مسئله دیدن زن، حجاب زن و ... هم اثر می‌گذارد و موضوع صدای زن هم مطرح می‌شود. جریان کوبه‌های زنانه و مردانه در که شکل‌شان شبیه آلت تناسلی زن و مرد است و هرکدام باید جداگانه آن را به صدا در می‌آوردند، یا اینکه زن هنگام جواب دادن باید ریگ زیر زبان بگذارد و ... در میان اعراب و در قرآن و سنت مطرح نبوده، در قرن دوم و سوم مطرح شده است. در عین حال این موضوع، جدا از مسئله خوانندگی زن، به موضوع موسیقی بر‌می‌گردد که چه مرد بخواند و چه زن، اگر غنا باشد حرام است. منتها زن حق ندارد در حضور مردان بخواند. الان هم فقها به خواندن زن در میان زنان اشکالی نمی‌گیرند. به هر حال این موضوع بر ساخته شرایط است.»

 یوسفی اشکوری معتقد است تغییر این دیدگاه مستلزم ایجاد تغییر در نگاه فقها و حذف نگاه صرفاً مردانه در تفسیر دین است: «متاسفانه در تاریخ اسلام مفسران دین همه مرد بوده‌اند. تک و توک فقهای زن داشته‌ایم و آنها هم هرگز مرجع تقلید نبوده‌اند. ما یک مفسر رسمی زن نامدار نداریم و هزار و 400 سال دین، به وسیله مردان تبیین شده. بحث‌های کلامی و فلسفی و ادبیات و سنت مذهبی همواره توسط مردان تفسیر شده است. این نگاه هم تمایل به حذف زن داشته و الان هم همچنان در ذهن فقهای قرن ما حاکم است. اگر کسی نظر دیگری داشته باشد و بگوید، اعتبار اجتماعی‌اش زیر سئوال می‌رود، اما همه چیز به تحولات جامعه برمی‌گردد. سیر تحولات جامعه در جهت تحول بوده. به عنوان مثال، مسئله حجاب اجباری با هیچ دیدی قابل دفاع نیست، اما هنوز هیچکس جرئت نکرده با حجاب اجباری مخالفت کند. ولی این به این معنا نیست که هرگز مخالفتی نخواهد شد. اگر پرسش‌ها جدی شود، ممکن است زمینه تحولات ایجاد شود.»

 آقای اشکوری در عین حال معتقد است که نمی‌توان کسی را به دلیل پایبند نبودن به احکامی که خود ممکن است دارای شبهه باشند، از دایره دینداران خارج دانست: «اولا دینداری با شهادتین احراز می‌شود. این حرف همه فقهاست. هر کس که به یکتایی خداوند و رسالت اعتقاد داشته باشد مسلمان است ولو اینکه واجبات را در تمام عمر انجام ندهد. این مسئله خللی به مسلمانی‌اش وارد نمی‌کند. اما مسلمانی هم مراتبی دارد. ممکن است کسی نماز بخواند و روزه بگیرد اما معتقد به حجاب نباشد. شاید اصلا معتقد است که حجاب از قرآن استنباط نمی‌شود یا از مقتضیات زمان است یا جزو احکام متغیر قرآن است. تفسیر هر کسی از دین متفاوت است. کسی که مبادی آداب دینی نیست، یا خود شخصاً صاحب نظر است و نظر اجتهادی و تحلیل دارد، یا صرفا بی‌مبالات است. بعضی این‌طور هستند. مثلا شراب در قرآن صراحتاً حرام نشده و تنها گفته شده که از عمل شیطان است یا در حد مست‌کنندگی، حرام است. با چنین نگاهی ممکن است فردی شراب را حرام نداند. نسبت به مسائل مختلف مثل زن، حجاب و ... هم همینطور است. به هر حال این یک امر شخصی است و کسی نمی‌تواند تکلیف برای کسی تعیین کند. من ممکن است کاری را نپسندم، اما مسئول اعمال و رفتار کسی نیستم. گر‌چه فقها چون خود را نماینده خدا می‌دانند، این کار را می کنند.»

 ۳- اسلام ترک‌خورده و آوازخوانی زنان با‌ حجاب

 در جهان اسلام، خوانندگی زنان با‌ حجاب اما پدیده تازه‌ای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمی‌آورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام می‌داند، زنان مسلمان بسیاری از دیر‌باز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بین‌المللی خوانده‌اند.

در جهان اسلام، خوانندگی زنان با‌ حجاب اما پدیده تازه‌ای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمی‌آورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام می‌داند، زنان مسلمان بسیاری از دیر‌باز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بین‌المللی خوانده‌اند.

به شکل مدرن و در قالب آواز هم خوانندگان محجبه شناخته شده‌ای وجود دارند. یکی از آنها «یونا»ست؛ خواننده و ترانه‌سرای مستقل مالزیایی که نام کاملش «یونلیس بنت زارا» است. یونای ۲۵ ساله، از ۱۴ سالگی ترانه سروده و اولین اجرای خود را در ۱۹ سالگی روی صحنه برده است. تا به امروز در نواحی مختلف مالزی هم برنامه اجرا کرده است. یونا با حجاب است و در اجراهای روی صحنه‌اش هم روسری بر سر دارد. او چهره تبلیغاتی «گلکسی نوت» شرکت سامسونگ هم هست و در سال ۲۰۰۸ به عنوان یکی از نامزدهای برگزیده «ام‌‌تی‌وی» معرفی شد.

 یونا اما تنها زنی نیست که با داشتن حجاب در مالزی به فعالیت‌های مرتبط با حوزه موسیقی مشغول است. در مالزی، دختران دیگری هم هستند که به عنوان هم‌خوان، خواننده، نوازنده و رقصنده با گروه‌های موسیقی همکاری می‌کنند. تعدادی از این خوانندگان با حجاب زن، در عیدهای مذهبی و مناسبت‌های ملی در تلویزیون مالزی برنامه‌های زنده اجرا می‌کنند. با اینکه برخی از مسلمانان مالزی از بقیه متعصب‌ترند، اما تنوع نژادی و دینی در این کشور باعث شده که پذیرندگی عموم نسبت به حضور زنان مسلمان و با‌ حجاب در عرصه‌های مختلف هنری مانند موسیقی، در جامعه پذیرفته شده‌ باشد. به همین دلیل است که حضور زنان با ‌حجاب بر صحنه اجرای موسیقی واکنشی بر نمی‌انگیزد و عادی تلقی می‌شود.

 در اندونزی هم که بزرگ‌ترین کشور مسلمان دنیا به حساب می‌آید، زنان خواننده با حجاب برنامه اجرا می‌کنند. نمونه‌های مشابه در کشورهای عربی هم وجود دارد. ترانه مشهور «المیدان» نیز که از آهنگ‌های معروف انقلابی مصر در بهار عربی بود، یک خواننده زن دارد.

 ۴- سرکوب حکومتی و ریشه‌های ترس

 «چه می‌شود که در جامعه‌ای مثل مصر، یک زن مسلمان با‌ حجاب آواز می‌خواند اما یک دختر ایرانی با حجاب حق حضور در یک برنامه مسابقه خوانندگی که متعلق به یک خواننده مشهور ایرانی ا‌ست را پیدا نمی‌کند؟»

فاطمه شمس: «نمی‌شود از جامعه‌ای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر می‌دهد، انتظار داشت که با مسئله‌ای به این مهمی همان قدر راحت و بی‌تفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه می‌کند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خورده‌ای سال صدا و تن‌اش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب می‌شد و مجرمان در اکثر موارد آدم‌های اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بی‌رحمانه زنان سکولار و بی‌حجاب از اداره‌های دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشی‌گری‌های گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوش‌صدای برنامه آکادمی گوگوش می‌شود دخیلند.»

این یکی از پرسش‌‌‌هایی است که فاطمه شمس، دانشجوی دکترای ایران‌شناسی در دانشگاه آکسفورد، در این زمینه مطرح کرده است. او در واکنش به این موضوع، چند پرسش دیگر هم مطرح می‌کند: «آیا تاریخ پوشش و حجاب در مصر و تفاوتش با ایران در این قضیه دخیل است؟ آیا حجاب به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جهان عرب راحت‌تر به جزیی نامرئی از فرهنگ تبدیل می‌شود و حساسیت درباره آن از جامعه غیر عربی مثل ایران شیعه مذهب، کمتر است؟ آیا حجاب در مصر هم به اندازه ایران ابزار کنترل اجتماعی زنان و سرکوب بوده؟ آیا قدرت سیاسی در مصر در طول تاریخ پوشش زنان به شکل فعلی اجباری آن در ایران را به عنوان قانون اعمال کرده؟ آیا دختران و زنان را وسط خیابان با گشت ارشاد دستگیر کرده؟ خراش به صورتشان انداخته؟ محکوم به شلاق و حبس‌شان کرده؟ آیا سکولارهای مصری به اندازه سکولارهای ایرانی و در این مورد خاص زنان، قربانی رفتارهای حذفی مذهبیون اعم از کشتار و حبس و آزار جنسی بوده‌اند؟

 اگر این مقایسه میل به نابرابری کند، که به نظر من می‌کند، (به این معنا که ایران در بیشتر سوالاتی که مطرح شد در سرکوب زنان و کنترل اجتماعی آن‌ها از طریق حجاب و پوشش دست بالا را داشته)، آن وقت حجاب هراسی و واکنش به نشانه‌های لباسی که یونیفورم سلطه بوده از سوی بخشی از جامعه ایران ربطی به آن مسائلی که در سوال‌های بالا گفتم، ندارد؟»

 او در ادامه موضوع را به واکنش متقابل کسانی مربوط می‌داند که از سوی قدرت سیاسی و مذهبی جامعه ایران، تحت فشار بوده‌اند: «نمی‌شود از جامعه‌ای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر می‌دهد، انتظار داشت که با مسئله‌ای به این مهمی همان قدر راحت و بی‌تفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه می‌کند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خورده‌ای سال صدا و تن‌اش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب می‌شد و مجرمان در اکثر موارد آدم‌های اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بی‌رحمانه زنان سکولار و بی‌حجاب از اداره‌های دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشی‌گری‌های گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوش‌صدای برنامه آکادمی گوگوش می‌شود دخیلند. این تعصب و قهر زاییده سرکوب و انقیاد است و از زیر بته به عمل نیامده. قبل از نقد و تحقیر فکری و محکوم کردن آدم‌ها برای فهم هراس‌شان باید لختی درنگ کرد و به ریشه‌های ترس رفت.»

 ۵- آیا از این زن می‌ترسیم؟

 در کنار تمام این تحلیل‌ها، بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها، با مجموعه‌ای از سئوالات در شیوه ‌زندگی‌ خود و اطرافیان‌شان روبه‌رو شده‌اند. عده‌ای شرکت این زن را به تئوری‌های توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهره‌‌ای متعادل از اسلام نسبت می‌دهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آینده‌ای مبتنی بر سکولاریزم است. اینها موضوعاتی است که در اظهار نظرها در این زمینه دیده می‌شود.

بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها، با مجموعه‌ای از سئوالات در شیوه ‌زندگی‌ خود و اطرافیان‌شان روبه‌رو شده‌اند. عده‌ای شرکت این زن را به تئوری‌های توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهره‌‌ای متعادل از اسلام نسبت می‌دهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آینده‌ای مبتنی بر سکولاریزم است.

 در مقابل عده‌ای هم می‌گویند: «من دوست دارم یکشنبه‌ها به کلیسا بروم و سرودهای مسیحی بخوانم، روی سرم حجاب بگذارم، نوشیدنی الکلی ننوشم، گوشت خوک بخورم و هفته‌ای یک بار هم مثل بودایی‌ها مراقبه کنم. به کسی چه ربطی دارد که اسم روش زندگی من اسلام است یا مسیحیت یا بوداییسم یا هر چیز دیگر؟»

 مخاطبی هم در پاسخ به تئوری‌های توطئه گفته است: «ما هیچ مدرک مستدلی در دست نداریم که فلان شرکت کننده با چه هدف و از آن مهم‌تر سناریویی انتخاب شده است. شما می‌توانید آن مطلب را در قالب یک فرضیه مطرح کنید اما چطور می‌توان با اطمینان روی آن موضوع صحه گذاشت؟ تناقض رفتاری یک شخص با آنچه ما دینداری مطلق می‌شناسیم اصلاً چیز عجیبی‌ نیست. در همین ایران خودمان چند درصد از کل جمعیت مسلمان تمامی دستورات و قواعد اسلام را مو به مو اجرا می‌کنند؟ آیا دیدن افرادی که نماز نمی‌خوانند، مشروب هم می‌خورند ولی‌ به زیارت امام رضا هم می‌روند امری عادی نیست؟ فقط به آن دلیل که به دلیل رایج بودن برای ما عادی شده، چیزی از تناقض آن کم نمی‌کند. در همین اروپا دیدن دختران با حجاب کامل که در حال شوخی‌ فیزیکی‌ با پسران هستند امری چندان نادر نیست. شخصاً بسیاری را می‌شناسم که مشکلی‌ با مشروب ندارند اما گوشت ذبح غیر اسلامی برایشان خط قرمز است. گذشته از آن شاخه پروتستان مسیحیت هرگز نباید به وجود می‌آمد، چون همه باید صد درصد به آنچه بود پایبند می‌بودند.»

 با این بحث‌ها مشخص نیست که آیا جامعه ایران هرگز می‌تواند حجاب اختیاری را برای زنان بپذیرد یا نه؟

دانلود آهنگ های ارمیا

 آهنگ های فینال ارمیا در آکادمی گوگوش با نامهای "شانه" و "دل اسیره"

را از لینک های زیر دانلود کنید. 

www.birmovie4.in

www.musicvar23.org

www.20music7.org

 

ارميا يا گلشيفته ...  مسئله اين است!

این روزها همه جا صحبت از آکادمی گوگوش است. این برنامه ی سرگرم کننده موفق شده است تعداد زیادی از ایرانیان را در اقصی نقاط جهان پای تلویزیون یا رایانه بنشاند و آن ها را برای رای دادن به خواننده ی مورد علاقه شان ترغیب کند. عدد باور نکردنی هشت میلیون رای آن هم در شرایطی که مخابرات ایران انواع تضییقات را برای برقراری تماس به وجود می آورد نشان دهنده ی توجه مردم به این برنامه و مشارکت فعال در انتخاب خواننده ی مورد علاقه شان است. آن چه این دوره از آکادمی گوگوش را از سایر دوره ها مجزا می سازد حضور خواننده ی جوانی به نام ارمیاست که با حجاب کامل اسلامی در این مسابقه حضور یافته است. حضور او ابتدا باعث بحث های جنجالی فراوانی شد. عده ای از سوپرمدرن ها به دست اندرکاران آکادمی گوگوش تاختند که چرا چنین کسی را که نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی یا اسلام و اسلام گرایی است به برنامه راه داده اند. عده ای دیگر به این دختر جوان با نگاه مشکوک نگریستند و در پس پرده ی حضور او دست های توطئه گر جمهوری اسلامی را دیدند. عده ای دیگر بی اعتنا از کنار او گذشتند ولی قلبا رضایتی به حضور او در این برنامه نداشتند. اما عده ی دیگری که ظاهرا جمعیت اندکی هم نبودند حضور او را گرامی داشتند و اتفاقا رای همین گروه عظیم باعث شد تا ارمیای محجبه موفق به کسب رتبه ی اول در این مسابقه شود.


موضوعاتی از این قبیل٬ جملگی نشانه است. نشانه برای شناختن بافت فکری و فرهنگی مردم ایران. البته به محض ورود به چنین مباحثی عده ای شمشیر از نیام بر می کشند و به جان نویسنده می افتند اما چون همواره بدون مماشات آن چه را که خوب یا بد به ما مردم مربوط بوده است گفته ام لذا از بیان این حقیقت نیز ابا ندارم که بخش بزرگی از مردم ما متاسفانه در آن واحد دارای اخلاق دو گانه هستند و زشت و زیبا را یک جا در خود دارند. مردمی که اگر به خواهر و دخترشان چپ نگاه کنی تو را مستوجب مرگ می دانند و بی شرف و بی همه چیز می خوانند٬ به راحتی فیلم همبستر شدن دختر جوانی را که ناجوانمردانه در سطح جامعه پخش شده با نیش باز و خیالی آسوده به تماشا می نشینند. همین ها٬ به خود حق می دهند کنار هر زن و دختری که در کنار خیابان منتظر تاکسی ست ترمز بزنند و بدون ناراحتی وجدان او را دعوت به سوار شدن نمایند. همین ها اگر دختر یا زنی زیبا را ببینند به خود اجازه می دهند زشت ترین متلک ها و سخیف ترین کلمات را به او بگویند. وحشتناک تر از همه که آن هم اتفاقا به آکادمی گوگوش بر می گردد٬ صفحه فیس بوکی بود که برای امیرحسین درست کردند و نام این صفحه و تعداد لایک زنندگان آن٬ چنان وحشتناک بود که مو بر تن هر ناظر اجتماعی راست می کرد که جامعه به چه قهقرایی افتاده است.


اما در این میان چرا پای گلشیفته را به میان کشیدم و نام او را در قیاس با نام ارمیا مطرح کردم. خواستم بگویم برهنه شدن گلشیفته اگر هزاران هزار طرفدار هم داشته باشد٬ نباید به این طرفداران دلخوش بود و یا تحول درونی آن ها را باور کرد. بخش بزرگی از همین طرفداران به امثال ارمیا رای می دهند که این هم از دوگانگی فرهنگ ماست. برهنه شدن گلشیفته خوب است اما پوشیده بودن و وزین بودن ارمیا هم خوب است و البته اگر پای زن و بچه ی خود آدم در میان باشد اولی زشت و قبیح و دومی زیبا و نجیب است. به عبارتی با طناب هایی این چنین سست که ظاهری محکم ولی درونی پوک دارند نباید داخل چاه تحلیل های ساده و یک طرفه شد و باید این پیچیدگی بیمارگون را که در آن واحد دو جنبه و دو سویه و گاه چند جنبه و چند سویه دارد شناخت و تحلیل ها را بر اساس آن استوار کرد.


ارمیا و گلشیفته هر دو دختران ایران زمین هستند و منعکس کننده ی سلیقه ها و طرز فکرهای گوناگون. آن ها حق دارند هر طور که می خواهند لباس بپوشند و مردم هم حق دارند هر کدام را که بهتر می دانند بپذیرند و الگوی خود قرار دهند. اما وظیفه ی ما به عنوان اهل رسانه٬ شناخت دقیق خصائل مردم است و دقت در این امر و ساده ندیدن جریان و فریب ظواهر را نخوردن مهم ترین موضوعی ست که باید در نظر گرفته شود.

ارميا ، خواننده با حجاب ، برنده نهايي مسابقه آكادمي گوگوش شد

می گویند: طرق الی الله بعدد خلایقه

راه های رسیدن به خدا به تعداد آفریدگانش است.

در مورد ما ایرانیان مورد دیگری نیز صدق می کند:

طرق الاسلام بعدد ایرانیون!

اکثریت ایرانیان خود را مسلمان می دانند، ولی هر کسی با راه و روش و تفسیری خاص به نفع خود.

دوستی داشتم، در ماه رمضان روزه بود و سیگار می کشید! گفتم فلانی، چه جوریاست برادر؟ گفت: مرجع تقلیدم رو عوض کردم، ایشون می گن که می شه با دهن روزه سیگار کشید! احتمالا اگر مرجع تقلیدی پیدا می کرد که فتوا می داد می شود با دهان روزه غذا خورد، مقلد او می شد.

این داستان اکثریت متدینین ایرانی است، خودتان تعمیم بدهید.

نگران دغدغه من برای اسلام نباشید، دغدغه من بازی با شعور بینندگان است.


اشاراتی چند به نظریه پردازی جدید و ناشناخته:

این بانوی محترمه، مومنه متدینه، ارمیا از آلمان که همسری اهل کتاب (بخوانید مسیحی) دارند، به خودشان مربوط است که در عین داشتن لیسانس فلسفه، هنوز مقید به گوهر حجاب می باشند.در نظر داشته باشید که معمولا حجاب با فلسفه در تضاد است و هر آنچه که از فارغ التحصیلان فلسفه غیر حوزوی دیده ایم، شک کردن به مواردی بسیار بالاتر از حجاب بوده است. 

انکار نمی کنم که به داشتن مدرک فلسفه او نیز شک دارم، نه باورها و نه ادبیات او به کسی که لیسانس فلسفه دارد نمی خورد، امیدوارم در این زمینه اشتباه فکر کرده باشم.


احتمالا در آینده نزدیک به مدد این عالمه فاضله، شاهد عرضه رساله ای جدید از ایشان خواهیم بود که تفسیری کاملا مدرن، امروزی و ساختارشکن! از یک مسلمان محجبه فیلسوف ساکن اروپا خواهد داد که اسلامش را بنا به تمایل و علاقه های شخصی اش تفسیر می کند و آرزوهای دیرین خشکیده آنهایی که به جبر تفاسیر ماقبل ارمیا تاکنون تحمل کرده (یا تحمل شده اند)، زین پس با این رساله ، آفتابی نو در زندگیشان تابیده و گشایشی خواهد شد.


طبق قوانین جمهوری اسلامی، همسر یک زن ایرانی اگر غیر مسلمان خارجی هم که باشد، بایستی برای ازدواج با یک زن ایرانی، مسلمان شود تا ازدواج آنها رسمیت پیدا کند، این نیز تضادی دیگر در شخصیت ساختگی این هنرجوی ساخته و پرداخته کانال من و تو و محصولی جدید از عکدمی (آکادمی با تلفظ غلیظ و اریجینال!) موسیقی گوگوش است. این گونه رفتارها بسیار مورد پذیرش روشنفکران دینی (یک پارداوکس دو کلمه ای) ما نیز قرار می گیرد.


اگر نمی دانستید بدانید:

"آلمانی ها مسیحی هستند! آنها شما را هر آنگونه که هستید می پذیرند و احترام می گذارند"  نه مثل مسلمانان که نه احترام می گذارند و نه می پذیرند.

ارمیا: "نمی دانم چه اتفاقی قرار است بیافتد."، فکر می کند همه چیز اتفاقی بوده! ولی این سناریو از قبل نوشته شده است و بازیگرانش دانسته و ندانسته در آن بازی می کنند، ارمیا و بازی گردانان، انتهای فیلنامه را خوب می دانند!

ایشان معتقد است که "دین و شادی توام هستند"، در طول تاریخ اسلام نمونه های بسیاری از این شادی ها را دیده ایم و می بینیم! (این قسمت آنقدر ملموس است که نیاز به هیچ توضیحی ندارد.)

.

.

.

متاسفانه یا خوشبختانه، در اکثر موارد با دیدن چند دقیقه از یک فیلم، می توانم انتهای آن را حدس بزنم و قریب به اتفاق حدس هایم درست می باشند. لذا می توانم آخر این سریال! را هم با توجه به گزاره های زیر حدس بزنم:


1- به کرات تاکنون تکرار شده که امسال سال دختران است، دخترها بهترند، همه آن را تکرار می کنند.

هلن، یکی از لچه! (لهجه)دارترین دختران که بد خواندنش هم بدیهی است، مورد دست زدن اساتید و تشویق ها قرار می گیرد. در واقع هلن هیچ استعداد آوازی ندارد و نباید پذیرفته می شد، از طرف دیگر پسرها باید تا جایی که می شود مورد تمسخر و تحقیر قرار بگیرند و مکررا گفته می شود که اساتید راضی نیستند و انتظار استادان عکدمی برآورده نمی شود. 

2- از قسمت اول برنامه تاکنون حجاب ارمیا بیشتر و بیشتر شده است. همچنین هیچ انتقادی به اجراهای او نمی شود. اهمیتی هم ندارد که در کلاسهای رقص و ورزش شرکت نکرده و فقط نگاه می کند. آنچه هست، تشویق و ترغیب است و جز این نیست.

به دلیل وجود او و تفاسیرش، بینندگان جدید بسیاری به خیل بینندگان من و تو و سریال آکادمی اضافه شده اند و چه چیزی برای یک کانال تلوزیونی بهتر از این می تواند باشد؟

3- تنها کسی که می توانست در میان دختران رقیب ارمیا باشد، شهرزاد بود که علی رغم توانایی هایش ناعادلانه حذف شد تا ارمیا یکه تاز میدان باشد، بقیه فعلا درگیر یادگیری تلفظ واژگان زبان شیرین پارسی هستند.


استنتاج منطقی:

او نفر اول آکادمی خواهد شد.


صاحبان شبکه، بدینوسیله مشت محکمی بر دهان تلوزیون ضرغامی خواهند زد، چون برای اولین بار تماشای یک بانوی محجبه مومنه مدرن فیلسوف به فینال رسیده و اول شده، خلاف آن تبلیغات همیشگی صدا و سیما از شبکه های ماهواره ای است.

همچنین عده کثیری از بینندگان جدید که از قشر متدین و مذهبی هستند، تماشاگران این کانال خواهند بود و ای