تا ثریا تمام شد ولی آقای ضرغامی، چادر را آلت قتاله كرديد
هنگامی که نخستین قسمت سریال «تاثریا» با آن آیهی ابتدای تیتراژش از تلویزیون پخش شد، فکر میکردیم که بعد از شاهکار «وضعیت سفید»، انتظار ما برای دیدن یک سریال خوش مضمون و خوش فرم طولانی نمیشود و «تا ثریا» به علت پرداختن به یک موضوع مبتلا به جامعه و یک دغدغهی قرآنی -یعنی رباـ سریالی خواهد شد به یاد ماندنی.
حضور سیروس مقدم در مقام کارگردانی این سریال هم امیدوارترمان میکرد به اینکه شاید موفقیت سریال «پایتخت» دوباره تکرار شود و بسیاری از کدورتهای اخیر بین قشر مذهبی و رسانهی ملی مرتفع شود؛ کدورتهایی که به دلیل ضعف مفرط رسانهی ملی در جریان وقایع فتنهی 88 کلید خورد و با پخش سریالهایی همچون «ساختمان پزشکان» و دفاع جانانهی معاون سیما از آن بیشتر و بیشتر شد.
سریال که شروع شد، تمرکز قسمتهای اول بر روی موضوع ربا و مال شبههدار نشان میداد که ظاهراً حدسمان غلط نیست و قرار است به جای دیدن فیلمفارسیهایی همچون خیانت یک مرد ایرانی به زنش و بعد فلج شدن او به سبک سریال کلید اسرار(!) و یا حکایت نخنما شدهی دوستی چندین سالهی دو دوست قدیمی که بر سر هیچ و پوچ به دشمنی تبدیل میشود و موضوعات بیخاصیت دیگری از این دست، با یک سوژهی جدید، با رنگ و بوی مذهبی و از جنس دغدغه های مردم روبرو شویم.
اگرچه در همان قسمتهای اول و در اوج خوشبینی، نحوهی تصویربرداری کار برایمان سوال بود و اینکه چرا کارگردان تا این حد بر زشت و ترسناک جلوه دادن کاراکتر اصلی از طریق گرفتن کلوزآپهای متعدد و حتی اکستریم کلوزآپهای غیرمرسوم اصرار دارد. در کنار آن، رو گرفتنهای افراطی و نحوهی عجیب چادر سر کردن کاراکتر «ثریا» هم با علم به اینکه او در قسمتهای بعدی قرار است بلغزد، مشکوکمان میکرد.
بقیه در ادامه مطلب ....