گفته می‌شود دیدگاه طرفداران پوشش، ریشه در یکی از نظریه‌های کاربرد رسانه‌ها دارد، و آن این که با نگاه، نوعی تزریق ایدئولوژی صورت می‌گیرد. همان‌گونه که فیلم، مستقیم و بدون واسطه ایدئولوژی خود را به تماشاگر تزریق می‌کند، منظرة یک زن نیز چنین است:

...به همین ترتیب، در نظریه‌های مذهبی رایج در ایران، رابطة چشم و فساد یک رابطة مستقیم و تزریق و حتی «توطئه‌ای» به شمار می‌رود: به محض دیدن یک فیلم بد، بیننده از یک شخص اخلاقی و معتقد به سنت‌های ملی و اصول مذهبی ناگهان به یک فرد لاابالی و فاسد و از نظر سیاسی منفعل تبدیل می‌شود.[1]

به نظر می‌رسد که اخلاق گرایان مذهبی به طور کلی اثر سینما را اثری «تلقیحی» یا «تزریقی» می‌دانند. بر پایة این نظر، به صرف افتادن نگاه مرد بر زن بی‌حجاب یا بی‌آزرم، مرد استوار و هوشیار و نیک سرشت، مردی می‌شود وابسته فریب خوردة و فاسد.[2]

همین نویسنده این نظریه را چنین تحلیل کرده است:

چنین به نظر می‌رسد که منظومة نگاه کردن و نشانه‌شناسی حجاب و بی‌حجابی که در ایران حاکم است بر پایة سه فرض قرار دارد. نخست این که چشم انسان، بر خلاف گوش او، عضوی کنش پذیر (منفعل) نیست که تنها به گرفتن و فرا بردن داده‌های دنیای خارج به مغز بسنده کند. بلکه اندامی است کنشگر(فعال) و به اعتباری دست اندر کار که خیره شدنش با مایه‌ای از تجاوزگرایی دیداری همراه است.. فرض دوم این است که غریزة جنسی در زنان آنچنان بی‌کران و نیرومند (و حتی مفرط) است که اگر مهار نگردد و یا مرد با نگاه خود راهی به آن پیدا کند، به فساد کامل اخلاقی مردان و همة جامعه انجامید. و سوم این‌که، مرد در برابر کشش جنسی نیرومند زن، موجودی است ضعیف و تأثیر نگاه زن بر او مستقیم و مطلق است.[3]

به  نظر می رسد در پاسخ به این ایراد، باید به جواب شبهه قبل توجه کرد. در آن جا این مطلب یاد شد که حجاب و پوشش نشانگر عفت است و عفت یکی از ارزش‌های وجود انسانی است و در کنار آن ارزش‌های فراوان دیگری نیز وجود دارد. این تلقی که اگر کسی حجاب داشت شخصیت کامل دارد و بی‌حجاب شخصیت خود را از دست داده است، مقبول و پسندیده نیست.

یک بخش این نظریه با همان مطلب جواب داده می‌شود. زیرا نگاه آلوده یا هرزگی جنسی یکی از زمینه‌های فساد اجتماعی است همانند بی‌عدالتی، جهل و نادانی، خرافه‌پرستی، تعصب و ...و پوشش و عفت یکی از ارزش‌ها است در کنار ارزش های دیگر چون، عدالت و انصاف، دانش و معرفت، ایثار، خیرخواهی و...

اما آنچه در احادیث آمده و بر غض بصر (کنترل چشم) دلالت می‌کند بدین معنا نیست که آدمی با یک نگاه، انقلاب ماهیت می‌دهد و از اوج کمال به درة‌ فساد سقوط می‌کند. بلکه این احادیث آدمی را از خطر بزرگ برحذر می‌دارد که نگاه و نگاه‌ها اگر کنترل نشود، به تدریج آدمی را به آن دره می‌کشاند. بدین معنا که خواسته های نفسانی، دشمن انسان است اما با دیگر دشمنان تفاو ت دارد. دشمن بیرون را اگر اجابت کردی تو را رها می‌سازد، اما هوا و هوس چنین نیست. اگر بدان پاسخ گفتی، تو را ناتوان‌تر یافته، بیش‌تر بر تو چیره می‌گردد.

این تمثیل‌ نشان می‌دهد که زبان این روایات، هشدار است در برابر جاده‌ای لغزنده.

اگر مادری به کودک خود گفت: «خوردن قند دندانت را خراب می‌کند»، آیا معنایش این است که با خوردن یک قند یا شیرینی دندان فاسد می‌شود؟ یا این که این سخن مادر هشدار است که این خوردن و خوردن‌های دیگر این ضرر را در پی دارد.

از این سخن روشن می‌شود که پرهیز دادن مردان، هشدار به نوع ‌آن‌ها است. نه چنین است که همة مردان در برابر غریزة جنسی ضعیف باشند و نه چنین است که همه در برابر این غریزه توانمندند.

شاهد این گفته فتوایی است که اکثر فقیهان بدان التزام دارند. می‌گویند نگاه کردن به زن‌های بی‌حجاب که اصرار بر بی‌حجابی دارند، چه مسلمان و چه کافر حرام نیست به شرط آن که به انگیزة لذت‌جویی نباشد.[4] اگر نگاه این اثر مستقیم را داشت نباید مجاز باشد؛ زیرا بی‌حجاب اثر خود را می‌گذارد خواه عزیز مصر باشد و خواه نه.

یا این که فتوا می‌دهند که نگاه به زنان بادیه که عادت بر پوشش ندارند حرام نیست به شرط آن که به قصد لذت‌جویی جنسی نباشد.[5]

در این جا نیز این سخن نشان می دهد که مسأله، تزریق فساد با نگاه نیست. بلکه امور دیگری نیز ملحوظ قانونگذار بوده است.

به گمان ما مشکل طراحان این پرسش‌ها این است که برخی احادیث یا دیدگاه‌ها را خارج از حوزة شریعت تحلیل می‌کنند، با این که جزء یک مجموعه، در ضمن آن مجموعه معنا می‌دهد و تفسیر می‌شود. این سوء برداشت گریبانگیر بسیاری شده است. اگر می‌خواهیم مسأله پوشش را تحلیل کنیم باید به کلیة آیات و روایاتی که در پوشش زن و مرد، و نگاه زن و مرد، موارد استثنا را بیان داشته توجه کنیم، به جز این، سیرة پیشوایان دین را نیز به عنوان یک منبع مطالعه، منظور کنیم.

شاهد دیگری که بر ضعف این تحلیل دلالت دارد، تقسیمی است که عالمان اخلاق و فقها از گناهان کرده‌اند. اینان گناه را به صغیره و کبیره تقسیم می‌کنند و هیچ کدام از آنان نگاه مرد یا بی‌حجابی زن را از گناهان کبیره ندانسته‌اند. ولی دروغگویی، بدگویی پشت سر دیگران، بهتان و افترا و...را جزو گناهان کبیره دانسته‌اند.[6]

البته بر این مطلب تأکید دارند که اگر کناه صغیره‌ای تکرار شد و انجام دهنده بر آن مصر بود جزو کبائر خواهد بود.

حاصل مطلب این است که این نظریه تحلیل شتاب‌گونه‌ای است از برخی روایات و دیدگاه‌های اسلامی که دقت و تأمل و جامع نگری در منابع، آن را بی‌اساس می‌کند.

 

[1]. مجلة نیمة دیگر، حمید نفیسی، مقالة «زن و مسأله زن در سینمای بعد از انقلاب، ش 14، بهار 1370، ص 130.

[2]. مجلة ایران نامه، حمید نفیسی، مقاله «زن و نشانه شناسی حجاب»، سال نهم، ش 3، ص 420

[3]. مجلة ایران نامه، حمید نفیسی، مقالة «زن و نشانه شناسی حجاب»، سال نهم، ش 3، ص 419.

[4]. آیت الله سیستانی: توضیح المسائل، ص 508، م 2443.

[5]. سید محمد کاظم یزدی: العروة الوثقی، ج 2، ص 634، م 27.

[6]. مجلة ایران نامه، ویدا بهنام، مقالة «زن و خانواده و تجدد»، سال یازدهم، ش 2،