حجاب بانوان در اديان آسماني
آدم و حوا و فرزندانشان
در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشيدن شرمگاه آدم و حوا با برگهاي درختان بهشتي است كه در متن قرآن كريم آمده است و جز آن هيچگونه مطلبي در دست نيست. البته تا پيش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانواده واحد و محرم يكديگر بودند، اما از وضعيت پس از آن هيچ نشاني در دست نيست.
در دوران نوح و ابراهيم(ع)
از امام باقر(ع) نقل شده كه در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامههاي رنگ شده پوشيدند و خود را به زيورها و عطرها آراستند و از پردههاي خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عيدها حاضر و جمع ميشدند و در صف آنان مينشستند.
از عبارت در شهرها معلوم ميشود كه اين سخن مربوط به پيش از طوفان است؛ چرا كه پس از طوفان با حداكثر 80 نفر باقيمانده تنها دهي را يا در كوفه و يا در موصل در شمال عراق بر پاي نمودند و شهرها و جمعيتي اين چنين و عصياني در اين حد نداشتند.
از عبارت از پردههاي خود، معلوم ميشود كه زنان در آن زمان پردهنشين بودهاند و يا حجاب داشتهاند كه در متن اصل عربي خبر همين كلمه آمده است و شگفتا كه اين نخستين متن خبر معتبري است كه در آن حكايت حجاب از پيش از آن زمان و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باايماني كه به همراه نوح(ع) در طوفان به كشتي وي سوار بودهاند با حجاب بودهاند، بنابراين الزاماً يا لااقل ترجيحاً و غالباً جداي از مردان بودهاند اما نسبت به حضرت ابراهيم(ع) كساني جز خانواده و خالهزادهاش لوط(ع) مؤمني شمرده نشده است. امام صادق(ع) فرموده است:
دختر خاله حضرت ابراهيم، ساره كه خوشصورت بود به او ايمان آورد و همسر او شد و پس از بتشكني ابراهيم(ع) و محكوميت به آتش سوزي و سالم ماندنش و تبديل محكوميت وي به تبعيد و جلاي وطن به شام، حضرت ابراهيم(ع) براي اين سفر الزامي صندوقي تهيه كرد تا همسرش ساره را در آن نهاده و از ديد مردم پنهان دارد كه البته اين بيش از مقدار حجاب لازم شرعي و به جهت خصوصيت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشاني از وجود حجاب خواهد بود به ويژه كه اين رفتار مستند به غيرت حضرت ابراهيم(ع) شده است.
شايد روشنتر از آن متني از سفر پيدايش تورات باشد كه حاكي از وجود حجاب در خاندان ابراهيم(ع) ميباشد، آنگاه كه زني به نام رفقه همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوي وي بر روي شترانشان ميروند، و اسحاق از دور به استقبال آنهاميرود رفقه اسحاق را در صحرايي ميبيند و ميفهمد كه مردي است و به استقبال آنها ميآيد اما او را نميشناسد لذا از خدمتگزاراسحاق كه همراهش بر روي شتر بود ميپرسد: «اين مرد كه در صحرا به استقبال ما ميآيد كيست؟ خادم گفت: آقاي من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانيد.»
موسي(ع) و موسویان يهودي
در قرآن كريم در داستان فرار موسي(ع) از كاخ فرعون به سوي شهر مدين آمده است كه دختر شعيب از طرف پدرش، موسي(ع) را فراخواند چون به نزد پدرش شعيب رسيدند پيشنهاد كرد كه از موسي براي چرانيدن گوسفندان كمك بخواهد و گفت: او نيرومند و امانتدار است. در خبر از امام رضا(ع) آمده است كه شعيب از او پرسيد: امانتداري او را چگونه دانستي؟ گفت: چون او را از سوي شما فرا خواندم و به راه افتاديم از من خواست پشت سر او حركت كنم و راه را به او نشان دهم؛ تا چيزي از من نبيند كه اين حجب و حيا و احتشام موسي(ع) را ميرساند اين ميرساند كه نديدن جايي از زن ملاك امين بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش يك ارزش نبود، نديدن چيزي از زن ملاك امين بودن شمرده نميشد، بلكه حجب و حياي دختر شعيب را نيز ميرساند زيرا نديدن چيزي از زن را ملاك امين بودن شمرده است پس نزد خودش نيز پوشش يك ارزش شمرده ميشود.
اما در تاريخ تمدن ويل دورانت به نقل از اصول اخلاقي تلمود يهود آمده است كه: اگر زني به نقض قانون يهودي ميپرداخت، چنانچه مثلاً بيآنكه چيزي بر سر داشت ميان مردم ميرفت... كه به روشني حاكي است كه بيروسري به ميان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع يهود است.
از دوران موسي(ع) خبر ديگري در قصص الانبياء در دست است كه گويد: عموزاده موسي(ع) قارون كه همراه فرعونيان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سيصد كنيز و كلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود اين متن تنها گزارش از نقض حجاب دارد و نسبت به وجود حجاب ساكت است.
گرچه در خبري آمده است كه پس از موسي(ع) وصي وي يوشع بن نون لشكركشي و فتوحاتي نموده است و در يكي از شهرها شخصي از بنياسرائيل كه مؤمن متديني بود و شهرت يافته بود كه اسم اعظم را ميداند و لذا مستجابالدعا ميباشد به نام بلعم وقتي كه لشكريان يوشع به آن شهررسيدند سردارشهركه قصد مقاومت داشت از بلعم خواست كه عليه لشكريان يوشع نفرين كند، بلعم نفرين نكرد امابه آن سردارگفت:به زنان دستور بده كه خود را بيارايند و به ميان لشكريان بروند و خود را بر آنان عرضه كنند و طاعون گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند كه شايد شاهدي بر نقض حجاب باشد.
اما پرورش مريم(س) بنا به شريعت موسي(ع) بوده و در اين موضوع در خبري از امام باقر(ع) آمده است كه: چون مريم به سن بلوغ زنان رسيد خداوند به زكريا وحي فرمود كه براي مريم پردهاي بكشد كه پنهان باشد كه اين حاكي از حجاب است.
عيسي پس از موسي(ع) پيغمبر اولواالعزم جديد بود اما نه با شريعتي جديد كه مبعوث به همان شريعت موسي بود مگر موارد نادري، پس بنابر ثبوت حجاب در شريعت تورات موسي(ع) شامل مسيحيان عيسوي نيز هست، گرچه در اناجيل چهارگانه رسمي باقيمانده و همچنين در رساله پيوسته به اناجيل، حكمي درباره حجاب در دست نيست.
پولس در رساله (نامه) خود به مبشر و مبلغي قرانتيان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نيايش شديداً تأكيد دارد آنجا كه گويد: در دل انصاف دهيد، آيا شايسته است كه زن ناپوشيده نزد خدا دعا كند؟! ميخواهم شما بدانيد. اگر زن را مو بريدن يا تراشيدن قبيح است (پس) بايد بپوشد (و) اگر زن نپوشد موي را (گويا) ببرد (پس) هر زني كه سر برهنه دعا كند چنان است كه (سرش) تراشيده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از اين جهت زن ميبايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.
پس به نظر ميرسد 1. پوشيدن در غير مواقع دعا، مفروغعنه بوده است آنچه تأكيد شده پوشش هنگام دعا يا نمازاست؛ 2. گويا حجاب به عنوان يك عزت و كرامت براي زن مطرح شده است.
در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشيدن شرمگاه آدم و حوا با برگهاي درختان بهشتي است كه در متن قرآن كريم آمده است و جز آن هيچگونه مطلبي در دست نيست. البته تا پيش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانواده واحد و محرم يكديگر بودند، اما از وضعيت پس از آن هيچ نشاني در دست نيست.
در دوران نوح و ابراهيم(ع)
از امام باقر(ع) نقل شده كه در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامههاي رنگ شده پوشيدند و خود را به زيورها و عطرها آراستند و از پردههاي خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عيدها حاضر و جمع ميشدند و در صف آنان مينشستند.
از عبارت در شهرها معلوم ميشود كه اين سخن مربوط به پيش از طوفان است؛ چرا كه پس از طوفان با حداكثر 80 نفر باقيمانده تنها دهي را يا در كوفه و يا در موصل در شمال عراق بر پاي نمودند و شهرها و جمعيتي اين چنين و عصياني در اين حد نداشتند.
از عبارت از پردههاي خود، معلوم ميشود كه زنان در آن زمان پردهنشين بودهاند و يا حجاب داشتهاند كه در متن اصل عربي خبر همين كلمه آمده است و شگفتا كه اين نخستين متن خبر معتبري است كه در آن حكايت حجاب از پيش از آن زمان و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باايماني كه به همراه نوح(ع) در طوفان به كشتي وي سوار بودهاند با حجاب بودهاند، بنابراين الزاماً يا لااقل ترجيحاً و غالباً جداي از مردان بودهاند اما نسبت به حضرت ابراهيم(ع) كساني جز خانواده و خالهزادهاش لوط(ع) مؤمني شمرده نشده است. امام صادق(ع) فرموده است:
دختر خاله حضرت ابراهيم، ساره كه خوشصورت بود به او ايمان آورد و همسر او شد و پس از بتشكني ابراهيم(ع) و محكوميت به آتش سوزي و سالم ماندنش و تبديل محكوميت وي به تبعيد و جلاي وطن به شام، حضرت ابراهيم(ع) براي اين سفر الزامي صندوقي تهيه كرد تا همسرش ساره را در آن نهاده و از ديد مردم پنهان دارد كه البته اين بيش از مقدار حجاب لازم شرعي و به جهت خصوصيت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشاني از وجود حجاب خواهد بود به ويژه كه اين رفتار مستند به غيرت حضرت ابراهيم(ع) شده است.
شايد روشنتر از آن متني از سفر پيدايش تورات باشد كه حاكي از وجود حجاب در خاندان ابراهيم(ع) ميباشد، آنگاه كه زني به نام رفقه همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوي وي بر روي شترانشان ميروند، و اسحاق از دور به استقبال آنهاميرود رفقه اسحاق را در صحرايي ميبيند و ميفهمد كه مردي است و به استقبال آنها ميآيد اما او را نميشناسد لذا از خدمتگزاراسحاق كه همراهش بر روي شتر بود ميپرسد: «اين مرد كه در صحرا به استقبال ما ميآيد كيست؟ خادم گفت: آقاي من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانيد.»
موسي(ع) و موسویان يهودي
در قرآن كريم در داستان فرار موسي(ع) از كاخ فرعون به سوي شهر مدين آمده است كه دختر شعيب از طرف پدرش، موسي(ع) را فراخواند چون به نزد پدرش شعيب رسيدند پيشنهاد كرد كه از موسي براي چرانيدن گوسفندان كمك بخواهد و گفت: او نيرومند و امانتدار است. در خبر از امام رضا(ع) آمده است كه شعيب از او پرسيد: امانتداري او را چگونه دانستي؟ گفت: چون او را از سوي شما فرا خواندم و به راه افتاديم از من خواست پشت سر او حركت كنم و راه را به او نشان دهم؛ تا چيزي از من نبيند كه اين حجب و حيا و احتشام موسي(ع) را ميرساند اين ميرساند كه نديدن جايي از زن ملاك امين بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش يك ارزش نبود، نديدن چيزي از زن ملاك امين بودن شمرده نميشد، بلكه حجب و حياي دختر شعيب را نيز ميرساند زيرا نديدن چيزي از زن را ملاك امين بودن شمرده است پس نزد خودش نيز پوشش يك ارزش شمرده ميشود.
اما در تاريخ تمدن ويل دورانت به نقل از اصول اخلاقي تلمود يهود آمده است كه: اگر زني به نقض قانون يهودي ميپرداخت، چنانچه مثلاً بيآنكه چيزي بر سر داشت ميان مردم ميرفت... كه به روشني حاكي است كه بيروسري به ميان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع يهود است.
از دوران موسي(ع) خبر ديگري در قصص الانبياء در دست است كه گويد: عموزاده موسي(ع) قارون كه همراه فرعونيان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سيصد كنيز و كلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود اين متن تنها گزارش از نقض حجاب دارد و نسبت به وجود حجاب ساكت است.
گرچه در خبري آمده است كه پس از موسي(ع) وصي وي يوشع بن نون لشكركشي و فتوحاتي نموده است و در يكي از شهرها شخصي از بنياسرائيل كه مؤمن متديني بود و شهرت يافته بود كه اسم اعظم را ميداند و لذا مستجابالدعا ميباشد به نام بلعم وقتي كه لشكريان يوشع به آن شهررسيدند سردارشهركه قصد مقاومت داشت از بلعم خواست كه عليه لشكريان يوشع نفرين كند، بلعم نفرين نكرد امابه آن سردارگفت:به زنان دستور بده كه خود را بيارايند و به ميان لشكريان بروند و خود را بر آنان عرضه كنند و طاعون گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند كه شايد شاهدي بر نقض حجاب باشد.
اما پرورش مريم(س) بنا به شريعت موسي(ع) بوده و در اين موضوع در خبري از امام باقر(ع) آمده است كه: چون مريم به سن بلوغ زنان رسيد خداوند به زكريا وحي فرمود كه براي مريم پردهاي بكشد كه پنهان باشد كه اين حاكي از حجاب است.
عيسي پس از موسي(ع) پيغمبر اولواالعزم جديد بود اما نه با شريعتي جديد كه مبعوث به همان شريعت موسي بود مگر موارد نادري، پس بنابر ثبوت حجاب در شريعت تورات موسي(ع) شامل مسيحيان عيسوي نيز هست، گرچه در اناجيل چهارگانه رسمي باقيمانده و همچنين در رساله پيوسته به اناجيل، حكمي درباره حجاب در دست نيست.
پولس در رساله (نامه) خود به مبشر و مبلغي قرانتيان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نيايش شديداً تأكيد دارد آنجا كه گويد: در دل انصاف دهيد، آيا شايسته است كه زن ناپوشيده نزد خدا دعا كند؟! ميخواهم شما بدانيد. اگر زن را مو بريدن يا تراشيدن قبيح است (پس) بايد بپوشد (و) اگر زن نپوشد موي را (گويا) ببرد (پس) هر زني كه سر برهنه دعا كند چنان است كه (سرش) تراشيده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از اين جهت زن ميبايد عزتي بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.
پس به نظر ميرسد 1. پوشيدن در غير مواقع دعا، مفروغعنه بوده است آنچه تأكيد شده پوشش هنگام دعا يا نمازاست؛ 2. گويا حجاب به عنوان يك عزت و كرامت براي زن مطرح شده است.
+ نوشته شده در یکشنبه هشتم فروردین ۱۳۸۹ ساعت 18:58 توسط سمانه
|