هر كسي بايد تابع قوانين كشوري باشد كه در آنجا زندگي مي كند و حتي به آداب و رسوم و فرهنگ آن منطقه احترام بگذارد. حجاب نيز در كشور ما يكي از وظايف قانوني و شرعي است كه مي بايست انجام گيرد موضوعي كه كه نه تنها ريشه در دين و مذهب ما دارد بلكه ريشه در آئين و سنت و فرهنگ ايراني دارد.

1- حجاب در اسلام :

آيه حجاب كه در سوره نساء آمده است توصیه های لازم به زنان را در خصوص رعايت حجاب نموده است و دلیل آن را جلوگیری از هوس در دل منافقین بیان می کند.

در احکام اسلامی زنان بايد تمام سر و بدن خود را به جز صورت و دستها تا مچ كه زينت و آرايش نشده باشند با لباسى كه توجه نامحرم را جلب نكند، بپوشانند و پوشیدن صورت واجب نيست.در مورد نوع پوشش زنان نيز اسلام معياري مشخص نكرده كه اين پوشش پالتو, مانتو, چادر و يا مقنعه باشد، فقط به هر طريق ممكن می بایست بدن زن پوشيده و حتي‌‏المقدور هم برجستگي‌‏هاي بدن او آشكار نباشد.

2- فرهنگ ايراني :

(يافته هاي پژوهشي نشان مي دهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها (كه نخستين ساكنان اين ديار بوده اند) حجاب كاملي شامل پيراهن بلندچين دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند روي لباس ها، داشته اند.

اين حجاب در دوران سلسله هاي مختلف پارس ها نيز معمول بوده است. در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ايراني از حجابي كامل برخوردار بوده اند.

برابر متون تاريخي، در همه آن زمان ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي كردند و هم پاي مردان به كار مي پرداختند. و اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاط هاي فساد برانگيز همراه بوده است.

در زمان ساسانيان كه پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. كتاب زن - دكتر شريعتي

 

در تائيد بند سوم بخشي از بيانات مقام معظم رهبري را در دیدار با پرستاران (20/7/73)بخوانید:

« زنان ما چادر را انتخاب كرده اند. البته ما هيچ وقت نگفتيم كه حتماً چادر باشد و غيرچادر نباشد. گفتيم كه چادر بهتر از حجاب هاي ديگر است.

زنان ما مي خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند و چادر «لباس ملي» ماست. چادر بيش از آنكه يك حجاب اسلامي باشد، يك حجاب ايراني است! مال مردم ما و لباس ملي ماست.

و در پاسخ به يكي از سئوالات دوستان (آقاي آرمين) بايد بگويم

عدم رعایت حجاب آثاری دارد که می تواند جامعه را دچار مشکل سازد و به يك معضلي تبديل شود كه حد و مرزی نداشته باشد. متاسفانه امروزه معدود زناني از اكثريت زنان جامعه نه تنها قانون را زير پا ميگذارند بلكه نسبت به انجام وظيفه ديني و همچنين وظيفه ملي خود كوتاهي مي كنند و به نوعي مي توان گفت به سوي بي هويتي پيش مي روند و بعضاً پوششي را انتخاب مي كنند كه در كشورهاي غربي هم به ندرت ديده ميشود.

اين زنان زمينه ناامني را در جامعه فراهم مي كنند و عمل آنان موجب رشد بی بند و باری – شرارات و اشاعه فساد در جامعه و آزار و اذیت کسانی می شود که مانند آنها رفتار نمی کنند.

و اينجاست كه پليس بر طبق تبصره ماده 683 قانون مجازات اسلامي وظيفه دارد با اين ناهنجاري و معضل برخورد كند البته برخوردي ارشادي و تاثيرگذار و بدور از خشونت همراه با حفظ كرامت انساني