اسلام درباره آزادى به عنوان يك ارزش، اعتراف كرده است؛ اما نه ارزش منحصر به فرد، و نه آزادى با آن تعبيرها و تفسيرهاى ساختگى، بلكه آزادى به معناى واقعى، على عليه‏السلام در وصيت‏نامه‏اش به امام حسن عليه‏السلام، در نهج‏البلاغه، مى‏فرمايد و اكرم نفسك عن كل دنيه و ان ساقتك الى الرغائب فانك لن تعتاض بما تبذُلُ من نفسك عوضا، جان و روان خودت را گرامى بدار و از هر كار و پست و از هر پستى محترم بدار.

نمى‏گويد مثلاً جان خودت را گرفتار مكن، مى‏گويد: «اكرمْ» يعنى احترام ذات خودت را حفظ كن از اين كه تن به پستى بدهى. همان طور كه قرآن مى‏فرمايد بزرگ‏ترين باختن‏ها، باختن خود است، اين‏جا نيز على عليه‏السلام همان معنا را به تعبير ديگر مى‏گويد: پسرم براى هرچه كه از دست بدهى و بفروشى مى‏توان قيمت گذاشت؛ ولى يك چيز دارى كه اگر آن را بفروشى بهايى در همه جهان براى آن پيدا نمى‏كنى و آن خودت هستى، يعنى همان نفس و جان و روحت؛ اگر روحت را بفروشى و تمام دنيا و مافيها را به تو بدهند، ديگر برابرى نمى‏كند.

نيز مى‏فرمايد: «و لاتَكُن عبد غيرك فقد جعلك اللّه‏ حرا، پسرم هرگز بنده ديگرى مباش، زيرا خدا تو را آزاد آفريده است».(35)

 

آزادى زن در اسلام

زن در آغاز پيدايش اسلام، به كرامت انسانى خويش دست يافت، موقعيت اجتماعى خويش را به دست آورد و از حقوق و آزادى‏هاى حقيقى برخوردار گشت. اسلام، همه ستم‏ها و برخوردهاى وحشيانه‏اى كه در دور جاهليت نسبت به زنان صورت مى‏گرفت، از كشتن گرفته تا پايمال نمودن ضرورى‏ترين حقوق فردى، نهى نمود و زنده به گور كردن دختران را حرام گردانيد.(36)

«و لاتقتلوا اولادكم خشيه املاق» از ترس تنگ‏دستى فرزندان خود را نكشيد.(37)

در خصوص زنان، اسلام هيچ‏گاه مخالف آزادى آنها نبوده است؛ بلكه و شرافت و حيثيت وى را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليت‏هاى خود را انتخاب كند.(38)

اسلام به زن حق حيات و آزادى بخشيده و آنان را از زير يوغ اسارت نجات داده است. آزادى (به معناى حقيقى و واقعى آن) كه اسلام به طبقه زنان عطا كرده است، تا حال در هيچ دين و يا جمعيتى ديده نشده است، چنان كه خود اروپائيان به اين نكته اعتراف مى‏كنند. در اين زمينه، يكى از بانوان نويسنده انگليسى به نام «ليدى» مى‏گويد:

«من اگر بگويم زن‏هاى اسلام از زن‏هاى اروپا بيشتر آزادترند، زياده‏روى نكرده‏ام. زن مسلمانِ فهميده، يگانه زنى است كه به معناى واقعى و حقيقى آزادى پى برده و مى‏داند كه آزادى يعنى چه؟»(39)

اسلام، آزادى زن را از زمانى مقرر داشت كه وى را همسان و هموزن مرد دانست و زن را از اسارت و حقارت تاريخى، رهايى داد. اسلام در چهارده قرن پيش زنجيرهاى اسارت را از دست و پاى زن گسست.

اسلام، براى زن حق مالكيت قائل شده است و زن مى‏تواند مالك اشياى منقول و غيرمنقول باشد، حق خريد وفروش و واگذارى اموال خود را دارد، مى‏تواند به آن‏گونه كه بخواهد وصيت نمايد. اسلام، همه حقوق مدنى و سياسى را كه به مردان داده، به زن نيز بخشيده است. زن، حق كار شرافتمندانه دارد، حق انتخاب دارد، و مى‏تواند نماينده مجلس و كارمند اداره و قاضى شود.(40)

آية اللّه‏ طالقانى رحمه‏الله در پاسخ خبرنگارى گفت: «اگر معناى نگرانى درباره زن اين است كه اسلام زن‏ها در مسائل اقتصادى و اجتماعى و تكامل فكرى و دانش مجهور دارد، در اسلام نيست و ما نمونه تكامل از همان زن‏هاى صدر اسلام داشتيم، مثل فاطمه عليهاالسلام دختر پيغمبر كه هم خانه‏دار بود و هم در ميدان‏هاى جهاد پشت سر مجاهدان خدمت مى‏كرد به موقعش در مسجد براى دادخواهى فرياد مى‏كشد...».

 

حجاب و اصل آزادى

آزادى به معنى رها بودن از هر قيد و بند و عدم پايبندى به هيچ قاعده و قانون و ضابطه‏اى نيست. ممكن است در بينش غربى و غرب‏گرايانه چنين مفهومى از آزادى ارائه شود، اما در بينش الهى اين‏گونه «آزادى» عين «اسارت» است. اسارت در بند هوا و هوس‏ها و شهوات حيوانى، گرفتارى و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و وسوسه‏گر است. آدمى كه تنها براى خوردن و خواب و شهوت خلق نشده تا آزادى او را در رابطه با اين گونه امور تفسير و توجيه كنيم، بلكه براى هدف و مقصدى بس عظيم‏تر از اين‏ها كه همان «رسيدن به كمال مطلوب» است، پا به عرصه وجود نهاده است. در بينش اسلامى، آزادى در رابطه با «قرب حق» كه همان كمال حقيقى آدمى است، معنا و مفهوم مى‏يابد و آزادى حقيقى به معناى رها بودن از هر قيد و بندى است كه مانع پرواز آدمى در فضاى لايتناهى قرب حق است. حجاب از جمله آن قيود است.

در انديشه اسلامى، آزادى از هوا و هوس‏ها و نفس‏پرورى براى رسيدن به رضوان خداست؛ ولى در نگرش غربى، آزادى از همه قيود و تعهدات، براى اشباع خواسته‏هاى نفسانى و شهوات است.(41)

گفته‏اند، حجاب موجب سلب آزادى كه يك حق طبيعى بشر است، مى‏گردد. «نوعى توهين به حيثيت انسانى زن به شمار مى‏رود... مجبور ساختن زن به اين كه حجاب داشته باشد، بى‏اعتنايى به حق آزادى او واهانت و حيثيت انسانى اوست و به عبارت ديگر، ظلم فاحش است به زن، عزت و كرامت انسانى و حق آزادى زن؛(42)

آيا واقعا حجاب مانع آزادى زنان است؟ آيا حجاب، آزادى زنان را محدود مى‏سازد؟ «آنچه باعث اين تصورات شده، تفسير غلط آزادى و كلمه حجاب است. بايد ديد كه منظور از آزادى براى آن‏ها چيست و معناى كلمه حجاب از ديدگاه اسلام چه مى‏باشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادى زن بحث كرد.

تفسير غلط از آزادى باعث چنين تصوراتى شده است. امروز از سوى محافل غربى و غرب‏گرا، اين‏گونه به مردم القا مى‏شود كه آزادى به معناى ارضاى تمايلات، يا عدم التزام به قيود اخلاقى و اجتماعى است و آزادى زن در بينش و نگرش آنان، يعنى اين كه به هر شكل بتوان لباس پوشيد، يا با هركس بتوان رابطه برقرار كرد، تا مناسبات خانوادگى و اجتماعى را به هر صورت كه مورد علاقه است، ترتيب داد. ولى بايد گفت كه آزادى را نمى‏توان به صورت «ارضاء تمايلات» تعبير نمود، زيرا همه تمايلات انسان، اساسى و ضرورى نيستند. تمايلات انسانى نيز در حد اعتدال قابل ارضا هستند. ارضاى تمايلات نه موجب سعادت فرد است و نه خوشبختى انسان را در حيات جمعى تأمين مى‏كند. آرى اگر ما آزادى را عبارت از ارضاء تمايلات بدانيم، در اين صورت بايد قبول كنيم، حجاب با آزادى به اين معنا ناسازگار است، ولى اين معنا از آزادى نه با شأن انسان سازگار است و نه قابل تحقق مى‏باشد. و چنان كه پيشتر گفته شد، مفهوم صحيح آزادى در ارتباط با «قرب حق» معنا مى‏شود. چه آزادى را، صرفا به معناى پيروى از عقل بدانيم و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار دهيم. در هر دو صورت، حجاب نه تنها آزادى زن را محدود نمى‏سازد بلكه براى زن شرايطى فراهم مى‏كند كه مورد تأييد عقل و با تقوا سازگارتر است.(43)

در اين قسمت به معناى كلمه حجاب مى‏پردازيم. اين كلمه موجب انحراف اذهان عده زيادى از افراد گشته است؛ معناى لغوى حجاب كه در عصر ما اين كلمه براى پوشش زن معروف شده، چيست؟

«كلمه حجاب هم به معنى پوشيدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معنى پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهومش پوشش مى‏دهد كه پرده، وسيله پوشش است، و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نيست؛ آن پوشش، حجاب ناميده مى‏شود كه از طريق پشت پرده صورت گيرد. در قرآن كريم، در داستان سليمان، غروب خورشيد را اين‏طور توصيف مى‏كند: «حتى توارت بالحجاب»(44) يعنى تا آن‏وقتى كه خورشيد در پشت پرده مخفى شد. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است. در قديم، مخصوصا در اصطلاح فقها، كلمه «ستر» كه به معناى پوشش است، به كار رفته است. فقها، چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شده‏اند كلمه ستر را به كار برده‏اند. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمى‏شد و هميشه همان كلمه «پوشش» به كار برده مى‏شد. و همين امر موجب مى‏شود كه عده زيادى گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. زندانى كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست. در برخى از كشورهاى قديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزى وجود داشته است، ولى در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمايى نپردازد. آيات مربوط همين معنى را ذكر مى‏كند و فتواى فقها هم مؤيد همين مطلب است.»(45)

«فرق است بين زندانى كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اين كه وقتى مى‏خواهد با مرد بيگانه مواجه شود، پوشيده باشد. در اسلام، محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام يك وظيفه است؛ بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد، بايد كيفيت خاصى در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزى است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعى او كه خداوند برايش خلق كرده است، محسوب مى‏شود. اگر رعايت پاره‏اى مصالح اجتماعى، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصى را اتخاذ كنند و طورى راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بين نبرند، چنين مطلبى «زندانى كردن» يا «بردگى» نمى‏توان ناميد، و آن را منافى حيثيت انسانى اصل «آزادى» فرد نمى‏توان دانست. و نيز حجاب برخى دشوارى‏ها را به دنبال دارد كه اگر اصل آن براى سلامت و رشد انسانى مفيد انگاشته شود، بايد آن را متحمل شد.»(46)

كه البته در اين صورت نيز باحجاب در فعاليت‏ها و رفت و آمدهاى خود، آزادترند، زيرا مردان بولهوس، اطمينان دارند كه اين‏ها، طعمه و ملعبه نمى‏شوند. و بنابراين، كمتر مزاحمتى براى آنها ايجاد مى‏كنند، اما زنان بى‏حجاب، آزادى كمترى دارند. زيرا در معرض ديد هستند و چشم‏هاى هرزه را به سوى فرد مى‏كشانند و هوس‏ها را تحريك مى‏كنند و در نتيجه، مورد طمع گرگان شهوت مى‏شوند. زنان باحجاب، مظهر عفاف شناخته شده‏اند و لذا در خانه و خارج خانه، مزاحمتى ندارند و آزادند، دنبال كارها ومسئوليت‏هاى خويش هستند.

قرآن مجيد مى‏فرمايد:

«يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لاِءَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً»(47)

«اى پيغمبر (گرامى) با زنان و دختران و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر بپوشانند كه اين كار براى اين كه آن‏ها(به عفت و حريت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت(هوسرانان) آزار نكشند بسيار بهتر و خدا (در حق خلق) آمرزنده و مهربان است.»

گفته‏اند سبب نزول آيه فوق اين بوده است : زن‏ها به مسجد مى‏رفتند و پشت سر پيامبر نماز مى‏خوانند. شب‏ها كه از نماز مغرب و عشاء باز مى‏گشتند، جوان‏ها سر راه آنها مى‏نشستند و مزاحم آن‏ها مى‏شدند. از اين رو، آيه فوق نازل گرديد.(48)

 

پاورقي ها:

1. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، سيد محمدحسين طباطبائى، ص 22.

2. زن و عدالت اجتماعى، آيت اللّه‏ هاشمى رفسنجانى، ص 12.

3. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، استاد سيد محمدحسين طباطبائى، ص 22.

4. زن در نظر تاريخ، محمد جناب زاده، ص 3.

5. زن و عدالت اجتماعى، على اكبر هاشمى رفسنجانى، ص 13.

6. قرآن و مقام زن، سيد على كمالى، ص 26.

7. حقوق زن در اسلام و جهان، يحيى نورى، 58-47.

8. حقوق زن در اسلام و جهان،يحيى نورى.

9. حقوق زن در اسلام و جهان، ص 58.

10. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديم، ص 33.

11. سوره حجرات، آيه 13.

12. قرآن و مقام زن، سيد على كمالى، ص 25.

13. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديمى، ص 34.

14. همان، ص 35.

15. حقوق زن در اسلام و جهان، يحيى نورى، ص 58.

16. زن، مشاركت، توسعه، اكرم قديمى، ص 36.

17. وسائل الشيعه، ج 14، ص 116.

18. وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.

19. همان، ص 122.

20. همان.

21. بحارالانوار، ج 103، ص 349 و 350.

22. منزلت زن از منظرى ديگر، هادى قطبى، ص 9.

23. تفسير نمونه، ج 17، ص 313.

24. منزلت زن از منظرى ديگر، ص 9.

25. همان، ص 18-15.

26. منزلت زن در انديشه اسلامى به ضميمه معرفت و تربيت گفتارى در مبانى نظرى و عملى اخلاقى، ص13.

27. منزلت زن از منظرى ديگر، هادى قطبى، ص 18-15.

28. سوره احزاب، آيه 35

29. سوره حجرات، آيه 13.

30. سوره نحل، آيه 97.

31. سوره روم، آيه 21.

32. سوره كوثر.

33. منزلت زن از منظرى ديگر، هادى قطبى، ص 18-15.

34. آزادى از ديدگاه امام خمينى، مركز تحقيقات اسلامى، ص 25.

35. آزادى از ديدگاه شهيد مطهرى، حسين يزدى، ص 67.

36. جلوه‏هايى از انديشه اسلامى، محسن عابدى، ص 69.

37. اسراء، آيه 30.

38. آزادى از ديدگاه امام خمينى، ص 47.

39. ارزش زن در اسلام، مصطفى قنبرپور قوچانى، ص 45.

40. اسلام، حقوق و آزادى‏هاى اساسى انسان و مسئله حقوق بشر، مصطفى الرافعى، ص 60-59.

41. زيور عفاف، ستار هدايت‏خواه، ص 29.

42. مسئله حجاب، مرتضى مطهرى، ص 100.

43. زيور عفاف، ستار هدايت‏خواه، ص 216.

44. سوره ص، آيه 32.

45. مسئله حجاب،مرتضى مطهرى، ص 79-78.

46. آسيب‏شناسى حجاب، مهدى مهريزى، ص 71.

47. سوره احزاب، آيه 59.

48. حجاب و آزادى، (مجموعه سخنرانى‏هاى كنفرانس زن،) ص 58-57.