در ميان اقوام و تمدن‏هاي عهد كهن، پوشش زن ايراني در مقايسه با پوشش تمدن‏هاي ديگر، كامل‏تر بوده است. از اين‏رو، در هيچ كتيبه و نقش برجسته‏اي نمي‏توان زن ايراني را حتي با سر برهنه مشاهده كرد. روت ترنر در كتاب تاريخ لباس، به پرده‏نشين بودن زن ايراني در عهد باستان چنين اشاره مي‏كند:

از زنان (ايرانيان باستان) شما اندكي تنديس به جاي مانده است؛ زيرا زنان در زندگي اجتماعي شركت چنداني نداشتند.

ماريا برسيوس نيز به پوشش كامل زن ايراني در نقش‏هاي برجسته دوران هخامنشي چنين اشاره مي‏كند:

يك سوزن دوزي كشف شده در پهنه هخامنشي كه چهار زن را در دو طرف عودسوزي نشان مي‏دهد، بسيار چشم‏گير است. اين ديوار آويز كه در گوري مدفون در زير يخ در پازيريك پيدا شده، متعلق به دوره هخامنشي شناخته شده و تاريخ آن قرن چهارم قبل از ميلاد است (رودنكو 1970: 296 و 1977 P.Iو منير 1960) همين، در هر يك از چهار گوشه تصوير شده است. زنان لباس بلند و تزيين شده به تن دارند. هر چهار زن توري به سر دارند كه از پشت سر آويزان است. دو زني كه نزديك‏تر به عودسوز ايستاده‏اند، تاج بر سر دارند.

در كتاب تاريخ پوشاك ايرانيان از ابتداي اسلام تا حمله مغول به استفاده زن ايراني از پوششي در دوره اشكانيان و ساسانيان اشاره شده است:

لباس زنان در دوران ساساني را عموماً پيراهني يك‏دست و بلند و پرچين تشكيل مي‏داد كه گاهي آن را با نواري در زير سينه يا كمي پايين‏تر جمع مي‏كردند و مي‏بستند. گاهي نيز قسمت انتهاي دامن را به وسيله پارچه‏اي اضافي و پرچين پرچين‏تر مي‏دوختند. هر دو اين پيراهن‏ها آستين‏هاي بلند تا مچ دست‏ها و يقه‏اي گرد و ساده داشتند... هم‏چنين زنان ساساني از نوعي چادر استفاده مي‏كردند كه در دوران قبل از آن نيز استفاده مي‏شد.

متون كهن و اشعار راويان ايرانيان باستان هم از پرده‏نشيني و پوشش كامل زن ايراني حكايت دارند تا آن‏جا كه فردوستي در خصوص زنان دربار پادشاهي مي‏گويد:

همه دخت شاهان پوشيده روي

كسي كو نيامد ز پرده به كوي

پسر هست و پوشيده رويان بسي

چنين خسته و بسته هر كسي

با روي آوري ايرانيان به اسلام، پوشش زن ايراني كامل‏تر شد.

لباس زنان ديلمي تفاوتي با لباس زنان ايراني همان دوره در نواحي خراسان و سيستان، با عراق و بغداد نداشت. چادر زنان ديلمي سياه بود و با پارچه نازك ابريشمي (قعب) روي چهره خود را مي‏پوشاندند.

برادران شرلي در سفرنامه خود، حجاب زن ايراني را در عصر صفويه چنين به تصوير مي‏كشند:

چادر و روبند بر سر دارند، به طوري كه آفتاب هيچ‏وقت بر صورت آنها نمي‏تابد. زن‏ها هم مانند مردها شلوار و جوراب‏هاي مخملي گلي مي‏پوشند.

يوشيدا مساهارو، سفير ژاپن در دربار ناصرالدين شاه، در مورد حجاب زن در دوره قاجار مي‏نويسد:

زن‏ها چادر بر سر مي‏كردند كه از سر تا به پايشان را مي‏پوشاند و فقط چشم‏ها از پشت روبند توري كه زير چادر به صورت انداخته بودند، پنجره‏اي به بيرون داشت. در خيابان كه به زن‏هاي ايراني مي‏رسيديم، آنها چشم از ما برمي‏گردانند و رويشان را سخت مي‏گرفتند. در چند ماهي كه ما اينجا بوديم، هرگز زني رويش را به ما ننمود و نتوانستيم صورت زنان را بي‏حجاب و چادر ببينيم. در اين وضع، زشت و زيبا، جوان يا پيربودن زن‏ها را از روي رنگ و حالت دست‏هايشان كه شاداب يا چروكيده است، قياس و ارزيابي مي‏كرديم.

به اعتراف تمام جهان‏گرداني كه در ادوار گوناگون به ايران سفر كرده‏اند، تا قبل از مسئله كشف حجاب رضاخاني، حتي بي‏حجابي در بين زنان اقليت‏هاي ديني ايران اعم از مسيحي، يهودي و زرتشتي هم مشاهده نشده و فرهنگ حجاب و عفاف، بر جامعه ايران حاكم بوده است.