سوغات فرنگ
می گویند "تنهایی" از دردهای سترگ انسان است که همیشه برای او طعمی تلخ داشته است. گفته اندکه انسان با انسان خوش است و در همان دمی که پیرامونش از انسان عاری و خالی می گردد حالات و سکناتی برای او رقم می خورد که گاه خودش نیز از چنین کردارها و گفتارهای غریب درعجب می شود و شگفت زده می گردد. انسان همیشه برحسب فرمان فطرت خود از تنهایی می گریخته و از تنها ماندن وحشت داشته است. مثنوی معنوی مولوی که خود بحری بی کرانه از تموج معنی است با شکوه از جدایی آغاز می شود:
بشنو از نی چون حکایت می کند
وز جدایی ها شکایت می کند
"حسان چایچیان" شاعر معاصر، در شعری لطیف به مضمون تنهایی وجدایی می پردازد:
شبی دیدم کنار بوستانی
فتاده یک نی از دست شبانی
نشستم با تانی در کنارش
گرفتم از رخش گرد و غبارش
نهادم برلبش لبهای لرزان
دمیدم بر درونش آه سوزان
ز سوز آه من نی ناله ها کرد
به صحرا شور و غوغایی بپا کرد
بنال ای نی که بس آزرده ام من
که ردپای او گم کرده ام من
در آن هنگام كه خداوند بر حضرت آدم احسان كرد و باغ زندگی او را به وجود "حوا" معنا بخشید، غم تنهایی را از او زایل ساخت. از آن زمان به بعد كه عالم را بقایی و آدم را امیدی به حركت آورد، خیمه زندگی بشر بپا شد. در حالی كه نیمی از آن را "زن" استوار كرده بود، موجودی كه بدون او، برای نظام آفرینش، آغاز و انجامی تصور نمیشود. یکی از دلایلی هم که شاعران به مضمون زن با این همه لطافت بیان پرداخته اند همانا اهمیت این وجود ارزنده در خروج مرد از ظلمات تنهایی است:
هان مبربَدنام زن را ای کثیف
چیست زن جز مظهر اسم لطیف
زن ملایک را تداعی می کند
زن بشر را اجتماعی می کند
بر همین اساس، در آیین حیاتبخش اسلام برای «زن» شخصیتی فوقالعاده و منزلتی والا مقرر شده است و از او به عنوان موجودی یاد شده كه باید مورد تكریم و مشمول مهر و محبت كافی قرار گیرد. به گونهای كه در قرآن كریم سورهای به نام " نساء" است که مشتمل بر 176 آیه می باشد. علاوه بر این در اسلام برای تمامی جوانب زندگی فردی و اجتماعی، خانوادگی و زناشویی و حقوق زن، قوانین عادلانهای وضع شده است. و از زنان شایسته آن چنان یاد میكند كه گویی هیچ فرشتهای نمیتواند به بلندای مقام او نایل آید. خداوند برای آن که این ریحانه آفرینش درامنیت وآسایش به سر ببرد حکم "حجاب" را مقرر کرد. حجاب قانونی است كه نه برای محدود كردن استعدادهای زنان، بلكه برای محدود كردن خطرهایی كه استعدادها و موجودیت زن را تهدید میكند، وضع شد.
دیدگاه اسلام به اجتماع و مسائل آن، كاملا حكیمانه است. اسلام میخواهدحکمت و عزت و مصلحت همواره در همه ابعاد جامعه دین محور، محقَق باشد؛ جامعهای آن چنان پاك كه در آن اثری از فساد و انحراف وجود نداشته باشد.
از جمله عوامل اساسی كه پاكیزگی اجتماع و سلامت اخلاقی را ضمانت میكند، حكم حجاب است. با وجود حجاب، زنان از بی عفتی و عشوهگری و انحراف باز داشته میشوند و صیانت خانواده حفظ و از سقوط آن جلوگیری میگردد.
"حجاب" ایمنی بخشنده و نگهبان جامعه است زیرا "بیحجابی" همچون "وبا"یی است كه در صورت گسترش آن در میان توده مردم، بسیار زود همه را آلوده و بیمار میكند. اسلام با دوراندیشی كامل، پیروان خود را به حجاب وبه ترك خودنمایی امر میكند تا پیش از وقوع حوادث خانمان برانداز و شیوع فساد، ریشههای آن خشك گردد و امكان رشد فساد اجتماعی بوجود نیاید. بدیهی است که رژیم های مستبد و ضد خدا، همواره از این حکم ارزشمند فردی و اجتماعی درب یم و هراس بوده و هستند و پیوسته به گونه های مختلف می کوشند تا در سایه بی بندوباری و بی حجابی به مطامع شیطانی خود برسند. بی حجابی، غفلت زاست و غفلت و بی خبری همواره مردم را از توغل و تدبر در کنه حوادث باز می دارد و سرخوشی های کاذبی را برای ایشان رقم می زند. هراس دشمنان دین و مردم از حجاب که خود مهمترین سازوکار تحقق عفاف و آن نیز پدیدآورنده آگاهی و اندیشه است، تابه آنجاست که در گفتار و کردار، آن را بی محابا بر زبان جاری می سازند و به انحاء شیوه ها و شگردهای مختلف در جلوگیری از این حکم مسلم الهی تلاش می کنند.
اسداللّه اعلم وزیر دربار شاه معدوم در قسمتی از خاطزات خود (سه شنبه 17 ارديبهشت ماه 1350) می نویسد:
"در شرفيابى، شاه از من به خاطر سخنرانى ديروزم در دانشگاه پهلوى شيراز تمجيد كرد؛ به او گفتم كه چه استقبال گرمى از من به عمل آمده بود: 300 دانشجو در استاديوم ورزشى (دانشگاه) اجتماع كرده بودند، البته از ديدن اين همه دختر با چادر وحشت كردم. در زمان خودم در مقام رياست دانشگاه، چادر كم و بيش منسوخ شده بود. هر دخترى كه مى خواست آن را بر سر كند تحقير مى شد. ليكن در كنفرانس ديروز سى نفرشان بودند، مناسب نديدم كه در آن لحظه اظهار نظرى بكنم. ضمنا به من اطلاع داده شد كه بعضى از اين دختران از دست دادن با فرهنگ مهر، رئيس جديد دانشگاه، خوددارى كرده اند، و مدّعى بودند كه اسلام هر نوع تماس جسمانى را با جنس مخالف خارج از چارچوب ازدواج ممنوع كرده است. شاه خيلى اوقاتش تلخ شد."
امروز هم در اروپا و آمریکا که سرانش آن را مهد تمدن و فرهنگ می نامند و آزادی را شعار و پیشه اصلی خود برمی شمارند هراس از حجاب، لحظه ای ایشان را رها نمی کند.
به گزارش پايگاه اينترنتي اسلامآنلاين، وكلاي وزارت آموزش و پروش نروژ به شوراي شهر اسلو، پايتخت نروژ، اعلام كردند كه براساس قانون نروژ آنان اجازه خواهند داشت كه حجاب را ممنوع كنند.
براساس گزارشي از رويترز، اسلو در نظر دارد تا معلمان مسلمان محجبه را از پوشيدن روسري، نقاب و يا هرگونه پوششي كه حجاب محسوب شود منع كنند، زيرا به ادعاي آنان چنين پوششي مانع برقراري ارتباط مستقيم و مناسب ميان دانشآموز و معلم ميشود.
"توئرجر اودگارد"، رييس اداره آموزش و پرورش اسلو گفت: ما پس از پايان فصل تابستان و در ماه آگوست رسما حجاب را ممنوع خواهيم كرد.
در پي انتشار خبر تصويب قانون ممنوعيت حجاب در نروژ، مسلمانان اين كشور به شدت خشمگين شدند و اعتراض خود را به صورت تظاهرات، مراجعه به مراجع قانوني و غيره ابراز داشتند. اكثر مسلمانان اسلو را پاكستانيها و سومالياييها تشكيل ميدهند.
رهبران اسلامي مسلمانان نروژ نيز در بيانات اخير اين اقدام را به شدت محكوم كرده و آن را نقض حق مسلم زنان و تجاوز به حريم آزاديهاي فردي دانستهاند.
در فرانسه نيز از سال 2004 تاكنون براساس قانوني جديد تمامي معلمان و دانشآموز مسلمان ملزم شدند كه بدون حجاب در محيط مدرسه حضور يابند، در غير اين صورت بايد براي هميشه مدرسه را ترك كنند. در اين كشور، مسلمانان، 8 درصد از كل جمعيت را در اختیاردارند.
همچنين در كشور آلمان با 5 ميليون نفر مسلمان، 8 ايالت، حجاب را براي معلمان مسلمان مدارس دولتي ممنوع كردهاند، كه برلين هم از اين جمله است.
دسامبر گذشته پارلمان هلند نيز راي به ممنوعيت استفاده از "برقع" دادند. استفاده از "برقع" اخيرا نيز در شهر ماسيك بلژيك، ممنوع شده است.
بى حجابى لجام گسیخته در این کشورها هرروزه نه تنها جامعه ایشان را نجات نداده است بلکه هرروز که می گذردبلاهای مختلفی را ارزانی می دارد. این کوردلان نابخرد به چشم می بینند که بی حجابی تا چه حدبنیان روابط سالم اجتماعی را از بن برمی دارد و خانواده ها را متلاشی می کند اما به خاطر عمق عنادی که با دین و دین خواهی دارند هرگز حاضربه گردن نهادن و پذیرش این عامل مهم صیانت اجتماعی و اعتقادی نیستند؛ زیرا:
" خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ"
(خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناك است.)
آنچه ایشان نام تدبیربرآن نهاده اند و به گمان باطلشان مبارزه با توهم و خرافات است در اصل نیرنگی است که بر خدا و مومنان می زنند:
"يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ"
(با خدا و مؤمنان نيرنگ مىبازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمىزنند و نمىفهمند)
در جهان ِمرده شان آرام نیست
کین علف جزلایق اَنعام نیست
هر که را گلشن بودبزم و وطن
کی خورد او باده اندر گولخن
جای روح پاک علیین بود
کِرم باشدکِش وطن سرگین بود
بهر مخمور خدا جام طَهور
بهر این مرغان کور این آب شور
بی حجابی برای غرب فکری جدامانده از آیین های آینه پرورالهی، سوغات های ناروایی را به ارمغان آورده است:
سقط جنين (كورتاژ) و قطعه قطعه كردن آن با آلات گوناگون يكى از مفاسد بى حجابى يا بدحجابى مى باشد. روشن است كه زن بى حجاب يا بدحجاب، بسيارى از اوقات تحت فشار جوانان بى پروا قرار مي گيرد و طعمه دست آنها مى گردد و او را مورد تجاوز قرار داده و شرافت و احترام او را از بين مى برند. در نتيجه زن از راه نامشروع باردار مى شود و براى اينكه راز آن عمل زشت و پليدش فاش نشود ناچار مى گردد جنين را سقط كند. آمار كورتاژ، در كشورهاى غربى روز به روز درحال افزايش است:
در لندن آمار سقط جنين از سال 1969 تا سال 1970 از 50 هزار به 83 هزار رسيده و در سال 1971 آمار مزبور به 200 هزار افزایش یافته است. اين نسبت در فرانسه به طرز سرسام آوری افزايش يافته به طورى كه در هر 200 نوزاد، 46 تا 143 مورد آن سقط شده است. به گزارش مطبوعات شوروی از جمله پراودا در گذشته در اتحاد جماهیرشوروى سابق در هر سال شش ميليون سقط جنين وجود داشت.
يكى دیگر از مفاسد بى حجابى، فساد اخلاقی جوانان و گرايش ايشان به انحراف جنسى مى باشد. در گزارشى آمده است كه در آمريكا تعداد بيمارستانهايى كه اختصاص به امراض جنسى دارد به 650 بيمارستان مى رسد.
در كشورهايى كه قانون حجاب رعايت نمى شود، افزايش روزافزون بيماريهاى روانى هم بخوبى مشهود است.
پرفسور "سيمورهالك" مدير قسمت روانى دانشگاه "ويسكونيسن" مى گويد:
"فقط در اين دانشگاه سالانه بيش از 800 دانشجو به كلينيك بيماريهاى روانى مراجعه مى كنند. نه تنها من و همكارانم بلكه اكثر روان شناسان دانشگاه هاى آمريكا از وضع روحى نسل جديد آمريكا دچار وحشت شده اند.
جالب توجه این که گاهی برخی از اندیشمندان جوامع غربی بر فساد دامن گیر جوامع خود به نوعی مهرتایید می زنند اما هم گستره و هم عمق فساد چندان زیاد است که گویا جز اعتراف تلخ به این همه فجایع کاری از دستشان برنمی آید:
"توماس اكمبس" مى گويد: لذت هاى جسمانى در اوّل كار به ما لبخند مى زند ولى عاقبت نيش زهر آلود خود را در روح ما فرو برده و هلاكمان مى كند.
آمار وحشتناك خودكشى ها در غرب نيز نشان دهنده ميزان اختلالات روانى موجود در غرب مى باشد:
بنابر نوشته "ديل كارنگى" روان شناس مشهور آمريكایى در آلمان سالانه ده هزار نفر خودكشى می کنند. البته اين رقم جدا از 13000 نفرى هستند كه نجات يافته اند. در فرانسه نيز سالانه 35 هزار نفر دست به خودكشى مى زنند.
طبق آمار يونسكو در هر دقيقه يك نفر در آمريكا در صدد خودكشى برمى آيد.
بنابراين به نمايش گذاشتن اندام يا زيورهاى خويش در زنان نه تنها علامت يك بيمارى روانى محسوب مى گردد بلكه بيمارى زا نيز بوده و امراض روانى، در ديگران ايجاد خواهد نمود.
بعضى از كوته فكران خيال مى كنند كه اگر فرهنگ برهنگى رواج پيدا كند كم كم بصورت عادى در مى آيد و ديگر افراد تحريك نمى شوند. از نظر جنسى شايد چنين باشد ولى عطش روحى با افزايش مناظر تحريك آميز نه تنها كاهش نمى يابد، بلكه به طور مدام افزايش خواهد يافت. اگر چنين بود، در غرب آزادانه تجاوزات جنسى تحقق نمى يافت، ولى بنابه نوشته مجله Plaintruth تجاوز به عنف از هر 34 دقيقه يك فقره، به 14 دقيقه رسيد و طبق نوشته مجلّه آمريكائى نيوزويك هر سال دهها هزار كودك در اروپا مورد تجاوز جنسى و سوء استفادهاى ديگر قرار مى گيرند.
تنها در تركيه كه 98 مردم آن مسلمان هستند، ولى فرهنگ غرب در آن گسترش پيدا كرده با آنكه طبق آمار شهربانى كل آن كشور 605 مركز رسمى فحشاء موجود بوده، و 565 مركز غير قانونى فحشاء كشف و سيزده هزار و ششصد و هفتاد و يك زن بدكاره مورد تعقيب قرار گرفته، 209 دختر مورد تجاوز جنسى قرار گرفتند.
طبق آمار در انگلستان 41 درصد زنان 16 تا سى ساله از اينكه احتمالاً مورد تجاوز قرار گيرند هميشه و بطور دائم بسيار نگران هستند؛ بيش از 11درصد زنان انگليس معتقدند كه به هر حال يك روزى از سال مورد تجاوز قرار خواهند گرفت؛ 4 درصد زنان این کشوراز آژيرهاى هشدار دهنده، تجاوز جنسى استفاده مى كنند و 7 درصد آنها كلاسهاى دفاع از خود ديده اند.
اين آمار بخوبى اثبات مى كند كه فرهنگ فساد و بى حجابى خود عامل تحريك و تجاوز به عنف است نه موجب عادى شدن آن.
جامعه غربی که سنت الهی حجاب را وانهاده است هر روز بیش از روز پیش در گرداب اندیشه های باطل خود فرو می غلتد و علی رغم پیشرفت هایی که در عرصه علوم تجربی نموده است در عرصه عقل مدنی براستی وامانده است. تشتت های اجتماعی، نابسامانی های فزاینده روحی و روانی، پدیدآمدن انواع بیماری های نوظهور، یاس های بنیان برانداز شخصی و بروز ایدئولوژی های مبتنی برپوچ گرایی absurdism همه و همه نتیجه گرفتار شدن جامعه به بی حجابی است.
وچه زیبا گفته اند که:
غنچه به باغ ايمن است تا بود اندر حجاب
آفت جان و دل است، چهره عيان داشتن