جوابيه مقاله ضاله طالبين رفع حجاب

  

مقدمه

بحث از کشف حجاب در ايران، اندکي پس از ورود مبحث تجدّد و نوگرايي، و بيشتر در روزهاي پس از مشروطه، مطرح گرديد. در واقع، تجدّدي که از غرب برآمده بود، به طور طبيعي، تمامي لوازم و تبعات خود را به همراه داشت. اين مباحث، همزمان با طرح مسأله زن و برابري آن با مرد و حضور بيشترش در عرصه اجتماع آغاز شده و حجاب به عنوان مانعي بر سر راه اين امر، مورد انتقاد قرار گرفت. طبعا به دليل استواري سنّت اسلامي حجاب در ايران و در آميختن آن با اصل غيرت ديني و اخلاقي، سخن گفتن بر ضد آن در آغاز چندان آسان نبود؛ اما دريده شدن پرده حيا در مطبوعات مشروطه، طي دو سال پس از پيروزي آن جنبش، سبب شد تا هر سنّتي اعم از آنکه ديني، ملي و يا عرفي باشد، مورد حمله شديد قرار گيرد.

بدون ترديد، انقلاب مشروطه تا آنجا که به طبقه جديد يعني متجددين بر مي گشت، به هدف راه اندازي تجدد در ايران صورت گرفت و از ميان همه اصولي که به ظاهر براي آن پديد آمده بود، از قبيل نفي استبداد و تحقق عدالت، فاصله گرفت و به دولت رضاخان منتهي شد. بنابراين بايد اين ارزيابي را درست دانست که «رژيم رضاشاه ماحصل تلاشهاي منوّرالفکران تندرو از مشروطه به بعد بود».(1) مهم ترين کار رضاخان، ويران کردن سنّتهاي ديني و ملي بود که سبب شد ايران هويت گذشته خويش را از دست بدهد و نتواند به هويت جديدي برسد؛ امري که امروز آثار آشفته آن را شاهد هستيم و بلايي که مانند آن را در ترکيه هم مي بينيم.

يکي از نخستين زناني که در اين مسير گام برداشت، صديقه دولت آبادي خواهر يحيي دولت آبادي، مشروطه خواه بابيِ ازلي معروف (نويسنده کتاب حيات يحيي) است که در سوربن درس خواند و زماني که به سال 1306 شمسي به ايران برگشت، رسما بي حجاب در خيابانهاي تهران ظاهر شد. وي در وصيت نامه اش هم نوشت: زناني را که با حجاب بر مزارم بيايند نخواهم بخشيد.(2) با توجه به سابقه بي حجابي قرة العين در جريان شورش بابيان، انتخاب اين مسير توسط اين شخص، امري دور از انتظار نبود. البته از سال 1303 در تهران سخن از انجمن ضد حجاب به ميان آمده است.(3)

با طرح جسته گريخته بحث کشف حجاب در مطبوعات، به تدريج علماي دين، حتي کساني که به نوعي علاقه مند به جريان تجدّد بودند، متوجه خطرناک بودن آن شده و به نوشتن رساله هايي دست زدند. تأليف اين رساله ها از حوالي سال 1340 تا 1345 قمري (1300 ـ 1305 ش) آغاز شد و تا زمان اجباري شدن قانون کشف حجاب (سال 1314 ش) استمرار يافت و بعد از آن نيز رساله هاي متعددي تأليف شده است.

شدّت يافتن آن نيز بيشتر پس از طرح کشف حجاب در ترکيه بود که تحوّلات شگرف آن در انحلال خلافت و نيز مسايلي چون کشف حجاب طي سالهاي 1302 و 1303 مرتب در مطبوعات ايران انعکاس مي يافت و همه را به وحشت مي انداخت. در آغاز، رضاخان، پيروي از سياستهاي غير ديني را از اساس انکار مي کرد(4)؛ اما پس از آنکه پايه سلطنت خويش را استوار ساخت، به آرامي از اين قبيل سياستها سخن گفت. بحث از کشف حجاب به آرامي مطرح گرديد؛ اما رسميت آن تا سال 1313 به تأخير انداخته شد. پس از آن، از سال 1314 به طور جدي دنبال گرديد. اين قانون در سالهاي نخست حکومت پهلوي دوم با فشار علما ملغي گرديد.

در ادامه تلاشهاي علما در برابر کشف حجاب که همراه با استدلالهاي عوام فريبانه در مطبوعات روشنفکري نشر مي يافت، علما شماري کتاب و رساله نوشتند که بسياري از آنها در همان روزگار به طبع رسيد.(5) يکي از اين رساله ها، رساله اي است که در ادامه خواهد آمد و توضيحاتي در باره آن داده ايم. پيش از آن تنها اشاره مي کنيم که براي بحث کشف حجاب عجالتا مي توان به اين کتابها مراجعه کرد:

- فاطمه استاد ملک، حجاب و کشف حجاب در ايران، (رساله دکتري در سال 1346 در پاريس)، تهران، مطبوعات عطايي، 1368 ش

- واقعه کشف حجاب، به کوشش سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، تهران، 1371

خشنونت و فرهنگ، اسناد محرمانه کشف حجاب (1313 ـ 1322)، به کوشش مديريت پژوهش انتشارات و آموزش، تهران، 1371

- تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران، 1378

- حکايت کشف حجاب، 2 ج، به کوشش مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، 1378

همچنين در باره مواضع علما در برابر کشف حجاب بنگريد:

- بصيرت منش، حميد، علما و رژيم رضاشاه، تهران، عروج، 1376، صص 491 ـ 514

به رغم تلاشهايي که در باره مسأله کشف حجاب، به ويژه از ديد اسناد دوره رضاخان صورت گرفته، هنوز تلاش عالمانه علماي دين در اين دوره، مورد بررسي کافي قرار نگرفته است. رساله حاضر در آن زمره تلاشهاست که اميدواريم پس از نشر آن، رساله هاي کوتاه ديگري را نيز در اين زمينه نشر کنيم.