حجاب امروز در کشور ما به يک مسئله ي پيچيده و تقريبا غير قابل حل براي مسولان تبديل شده.به راستي چرا ما امروز به جايي رسيديم که براي حفظ حجاب بايد متوصل به جبر بشويم مانن اجباري بودن چادر در بعضي از سازمان هاي دولتي و دانشگاه ها

فلسفه حجاب:

براي شکافتن عواملي که در طي اين سالها به ريشه زدن بد حجابي در کشور کمک کردند بهتر است ابتدا با فلسفه ي حجاب اشنا شويم. دو اصل مهم و برتر حجاب يک اين است که شخص با حجاب از تعارض و مزاحمت افراد در امان مي ماند  "بعد شخصي" و دوم اينکه جامعه درگير فساد و بي بند و باري نمي شود."بعد اجتماعي"

افراد با حجاب معمولا افرادي با اعتماد به نفس بالا همراه با آرامش دروني و عزت نفس هستند اما سوال اين است که وقتي حجاب اين قدر داراي ارزش هاي خوب و متعالي است، پس چرا بعضي ها آن رو ناديده ميگيرند؟

همه ي ما ميدانيم که تهاجم فرهنگي يکي از پايه هاي نابودي حجاب در بين جوانان ماست، اما چيزي که اصلا به آن توجه نمي شود و اغلب هم سهم زيادي در بي حجابي دارد، موضوعي است که من آن را "تهاجم ناخواسته ي داخلي" نام گذاشتم.


وقتي افراط گرايي مکمل تهاجم فرهنگي مي شود!

 قرآن کريم و امامان معصوم ما ميزان حجاب را براي ما مشخص کردند. در قرآن خطاب به پيامبر آمده:" اي پيامبر! به زوج ها و دخترانت و همچنين زنان مومن بگو پوشش هاي خود را به خود نزديک سازند". همچنين در آيه هاي ديگري آمده "اي پيامبر به زنان و دخترانت بگو روسري هايشان را بر سر و گربيان خود بياندازند". علاوه بر آن امام کاظم(ع) در پاسخ سوال برادرش که پرسيده بود ديدن چه مقدار از بدن زن نا محرم جايز است، فرمود: صورت و دست ها تا مچ. در حديث هاي ديگر امامان معصوم هم حد حجاب به خوبي مشخص شده که همان گردي صورت و دست ها تا مچ است.

اما نه قرآن کريم و نه امامان ما چگونگي حجاب را براي ما مشخص نکردند. مي دانيم که امت اسلامي از اقوام و ملل گوناگون و با آداب و رسوم مختلفي تشکيل شده است که هر کدام پوشش و لباس مخصوص به خود را دارند.حتي ممکن است در کشوري مثل کشور خودمان اقوام مختلفي زندگي کنند که هر کدام از آنها پوشش خاصي براي خود برگزيده باشند. بنابراين چگونگي و نوع پوشش تا حدود زيادي به اداب و رسوم ملت ها و اقوام بستگي دارد. با وجود اين متاسفانه امروزه با هدايت ناخواسته ي يک گروه افراطي، در ذهن عامه ي مردم تفکري شکل گرفته که فرد با حجاب حتما بايد چادري باشد و هر چه قدر هم بيشتر صورت خود را بپوشاند تا جايي که تنها بيني و چشم هايش براي تنفس و ديدن مشخص باشد با حجاب تر است! متاسفانه اين افراد درک نمي کنند که ممکن است الگوي دختراني باشند که تازه به سن بلوغ رسيده اند. شايد اين نوع حجاب براي انها عادي و مناسب باشد، اما ظرفيت يک دختر جوان کمتر از اينهاست که در نهايت باعث ميشود "در کنار عوامل ديگر" به سمت بد حجابي کشيده بشوند. در حقيقت اين جريان مکمل تهاجم فرهنگي دشمن در خصوص حجاب شده و تا اندازه زيادي به رشد بي حجابي کمک کرده است.

ما نه تها در بحث حجاب بلکه در موارد ديگر هم اسير افراط و تفريط ها شده ايم. در اوايل انقلاب در کلاس دانشگاه ها بين دانشجو هاي دختر و پسر پرده مي کشيدند که با رسيدن خبر اين اقدام به حضرت امام توسط دخترشان، ايشان دستور دادند تا آن پرده ها را بردارند. قرآن کريم با اشاره به همين افراط و تفريط ها در آيه ي 143 سوره ي بقره تصريح مي کند: "((شما شما را قرار داديم در امتي ميانه به دور از هر گونه افراط و تفريط تا الگو شويد براي ديگر ملت ها".

وقتي خداوند به وضوح حد حجاب را براي بانوان مشخص کرده پس چرا ما بايد به ان اضافه کنيم؟! اگر يک عملي فردي باشد که نتيجه ي آن به خود شخص بر مي گشت، مانند دعا و نيايش حرفي نبود، اما در يک حرکت اجتماعي که تاثير آن بر کل جامعه است بايد با دقت بيشتري عمل کنيم